دسته بندی | خدماتی و آموزشی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 137 |
*دانلود آموزش آرایشگری*
نکاتی چند راجع به ترکیبات رنگها:
استفاده از تابلوی ایگورا رویال شمارههای 1 الی 9 که به طور افقی در سمت بالای جدولی نوشته شده است رنگها را نشان میدهد، هر قدر رنگ به یک نزدیک شود روشنتر است، مثلاً N1 مشکی و N9 بلوند کاملاً روشن میباشد و ستون افقی از سمت چپ به ترتیب رنگهای طبیعی مات، خاکستری، دودی، طلایی، قرمز، قرمز آتشین انواع رنگهای ایگورا رویال را مشخص میکند، معمولاً برای ترکیب رنگها با یکدیگر باید حتیالامکان نمرهها با یکدیگر مساوی باشند مثلاًN4 با G4 با G3 با R3 را ترکیب میکنیم.
پالت شامپو رنگی مو:
پالت رنگی است که به صورت شامپو مو را رنگ نموده و به موها جلا و درخشندگی هم میدهد، کف فراوان پالت که محتوی ذرات رنگی میباشد موها را احاطه کرده و رنگ کردن با آن آسان است و به عنوان “رنساژ” به بهترین نحو میتوان از پالت استفاده نمود ( تقریباً محلول باید خیلی رقیق باشد) به موها میزنیم، عمل باید خیلی سریع باشد و مرتب موها شانه شوند تا رنگ همة موها را یکنواخت رنگ کند و بدین ترتیب به طور مرتب و بدون اینکه کوچکترین زیانی به مو برسد میتوان مو را به رنگهای متنوع و جالب رنساژ نمود.
انواع پالت:
1- پالت طبیعی که شامل پالت 1319 (مشکی) و پالت 317 ( قهوهای)
2- پالت 350
3- پالت 310
پالت طبیعی 319 و 317
پالت طبیعی روی موهای سفید را کاملاً میپوشاند و پس از مصرف شفافیت فوقالعادهای به موها میدهد.
پالت 350
پالت 350 خاصیت بیرنگ کنندگی دارد، چنانچه پالت 350 را با 10 یا 20 عدد قرص اکسیژنه و 25 سیسی آب ترکیب نماییم موها را از یک تا پنج درجه روشن میکند، طرز عمل بدین ترتیب است که ابتدا باید بالای موها و پس از 10 الی 15 دقیقه ته موها را پالت زد تا موها یکنواخت بیرنگ شود، چون پالت 350 دارای PH قلیایی میباشد حتماً بایست پس از مصرف به موها کنزیل زد تا موها اسیدی شود، پالت 350 خاصیت تصحیح کنندگی دارد مثلاً خانمی که سرش را به رنگ سیرتر شده میتواند با پالت 350 رنگ مورد نظر را یک تا سه درجه روشنتر نماید.
پالت 310 (نقرهای)
پالت 310 بیشتر برای مش به کار میرود.
اختلاف پالت با ایگورا رویال:
1- ایگورا رویال قلیایی است در صورتی که پالت (به استثنای پالت350 ) تقریباً خنثی است.
2- ترکیب بیشتر قرص اکسیژنه با رنگ ایگورا رویال رنگ را روشنتر میکند در صورتی که هر قدر قرص اکسیژنه پالت بیشتر باشد رنگ تیرهتر میشود.
3-زمان در پالت مؤثر است یعنی هر قدر پالت بیشتر روی موها بماند سیرتر میشود در صورتی که در ایگورا رویال زمان لازم است برای رنگ گرفتن، 30 دقیقه میباشد و پس از آن رنگ دیگر اثری روی موها نخواهد داشت و این یکی از امتیازات بزرگ ایگورا رویال است.
طرز رنگ آمیزی:
مهمترین اصلی که باید موقع رنگ آمیزی موها رعایت شود نظافت و اصول صحیح رنگ آمیزی میباشد، معمولاً در هر لوله رنگ ایگورا 10 عدد قرص یک گرمی اکسیژن موجود میباشد ولی باید توجه داشت که اگر مثلاً بخواهیم یک رنگ مشکی به موها بزنیم مسلماً به قرص اکسیژن کمتری احتیاج داریم که تعداد آن از 5 عدد برای هر لوله رنگ تجاوز نمیکند و یا چنانچه بخواهیم از سریهای 8 و9 استفاده کنیم حداکثر برای هر تیوپ 5 عدد قرص 1 گرمی اکسیژن بیشتر مصرف نمیکنیم، معمولاً برای هر تیوپ رنگ 50 سیسی آب مصرف میشود، پس از اینکه رنگ و آب و قرصهای اکسیژن را با هم مخلوط نمودیم، ابتدا تمام اطراف موها را در قسمت پیشانی باید با کرم فیت چرب نمود تا در موقع رنگ آمیزی پوست صورت و گردن رنگ نشود، سپس از پشت سر شروع به رنگ آمیزی میکنیم.
چنانچه موها طبیعی باشد و برای اولین بار رنگ آمیزی شود از ته سر تا انتهای موها شروع به رنگ کردن میکنیم ولی چنانچه مو قبلاً رنگ شده باشد و فقط منظور ، رنگ کردن ریشة موها باشد، رنگ را باز هم از پشت سر فقط به ریشة موها میزنیم و پس از 20 دقیقه موها را شانه کرده به طوری که رنگ به تمام موها برسد و پس از 5 الی 10 دقیقه سر را میشوییم. البته اگر دستگاه بخار داشته باشیم زمان کوتاهتری برای رنگ آمیزی احتیاج داریم.
مدت 15 دقیقه چنانچه موها زیر دستگاه بخار قرار گیرد کاملاً موها رنگ میگیرد، پس از خاتمه کار موها را شسته و سپس با کرم کنزیل موها را کاملاً ماساژ داده و مدت 5 دقیقه صبر میکنیم و سپس موها را آبکشی کرده و بالاخره مطابق فرم دلخواه با ایورین پیچیده و پس از خشک شدن با دقت آرایش میدهیم.
فعل و انفعالات شیمیایی که موقع رنگ کردن در موها به وجود میآید:
1- ضخیم شدن موها : چون رنگ دارای PH قلیایی میباشد و موها را ضخیم میکند بر اثر ضخیم شدن دریچههای مو باز میشود.
2- دخول پیگمنتهای رنگی: در این حالت پیگمنتهای مصنوعی رنگ از دریچههای روی مو داخل ساختمان مو شده و با پیگمنتهای طبیعی مو ترکیب میشوند.
3-ایجاد رنگ: پس از دخول پیگمنتهای رنگی مصنوعی در داخل ساختمان مو کم کم تحولی در رنگ طبیعی مو به وجود میآید، مدت زمان لازم برای ایجاد رنگ در حدود 20 الی 30 دقیقه میباشد، البته در زیر دستگاه بخار مدت لازم در حدود 15 دقیقه میباشد.
نکات لازم در مورد رنگ کردن موها:
در مورد رنگ کردن موها نکات بسیار زیادی را باید مورد توجه و دقت قرار داد. متاسفانه امروزه عدهای از خانمها بدون توجه به اصول و قواعد رنگ کردن موها لوله رنگ را در مقداری آب و قرص اکسیژنه مخلوط نموده مانند اینکه بخواهند دیوار یا میز و صندلی را رنگ بزنند شروع میکنند به کار، بدین ترتیب مسلماً نتیجة خوبی به دست نخواهد آمد.
به طور کلی نکات مهمی را که باید در موقع رنگ کردن موها مورد دقت قرار داد به قرار زیر است:
1-حساسیت:
قبل از هر چیز باید توجه داشت که پوست سر نسبت به رنگ حساسیت دارد یا نه؟ اغلب اتفاق میافتد که خانمی نسبت به رنگ دارای آلرژی میباشد به محض اینکه رنگ به پوست سر خانم آغشته شود تمام پوست گردن و سر و صورت خانم قرمز شده سپس متورم میشود، این نوع اشخاص جداً باید از دست زدن به رنگهای شیمیایی اجتناب نمایند.
2- انتخاب رنگ:
انتخاب رنگ از مهمترین اصول و قواعد رنگ کردن میباشد، باید اولاً رنگ انتخابی با پوست و به خصوص با رنگ چشمان هارمونی داشته باشد، بعلاوه چاقی و لاغری ، سن و قیافه را هم باید در موقع رنگ در مد نظر داشت، شغل و موقعیت شخص هم واقعاً باید با رنگ انتخابی تطبیق کند و تنها امید و آرزو در موقع انتخاب رنگ نباید مورد توجه قرار گیرد. بهترین راهنما در موقع انتخاب رنگ ذوق و سلیقة شخص آرایشگر میباشد که باید نهایت دقت و توجه را مبذول دارد و واقعاً مشتری را راهنمایی نماید، یعنی باید رنگ موی مشتری با توالت و لباس او مطابقت داشته باشد تا نتیجة کار آرایشگر به طرز جالب مشخص بشود.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
*تحقیق درباره ی دنی کوا و زندگی نامه اش*
«دنى کوا» استاد مدرسه اقتصاد لندن، اقتصاد مبتنى بر دانایى را «اقتصاد بدون وزن» مى نامد زیرا بر خلاف گذشته که رشد اقتصادى را بر حسب تولید محصولات سنگین همچون فولاد و تجهیزات وماشین آلات سنگین صنعتى تعریف مى کردند امروزه رشد اقتصادى بر حسب محصولات سبک الکترونیکى تعریف مى شود و سهم دانش در ارزش افزوده به مراتب بیش از سهم سایر عوامل تولید است. « اقتصاد مبتنى بر دانش» بحث جدیدى در مطالعات اقتصادى است.بر اساس برنامه چهارم توسعه که نخستین برنامه ۵ ساله از چشم انداز بیست ساله کشور است، باید با توجه به اقتصاد مبتنى بر دانایى محورى به رشد هشت درصدى دست یافت و این در حالى است که جنبش نرم افزارى و علمى نیز از دغدغه هاى مسئولان نظام است. دکتر «مسعود درخشان» از استادان علم اقتصاد در سخنرانى خود که در مؤسسه آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامه ریزى صورت گرفته به تبیین زوایاى مختلف اقتصاد مبتنى بر دانایى پرداخته است.
اقتصاد مبتنى بر دانش یا دانایى یا اقتصادى که موتور محرکه آن دانش است بحث جدیدى در مطالعات اقتصادى است. با این پرسش آغاز مى کنم که آیا در گذشته، نظام هاى اقتصادى اساساً مبتنى بر دانش و دانایى نبوده اند؟
سابقه جایگاه دانش در رشد اقتصادى
شاید مهمترین پرسش در علم اقتصاد، همواره این بوده است که عامل اصلى در رشد اقتصادى چیست؟ آدام اسمیت حدود ۲۲۰ سال قبل، یعنى در سال ۱۷۷۶ کتاب خود را با عنوان تحقیق در باب ماهیت و علل ثروت ملل نوشت.او به نقش دانش در رشد اقتصادى واقف بود و از طبقه اى از متخصصان نام مى برد که هم آینده نگرى دارند و هم با تولید دانشى که به لحاظ اقتصادى مفید است به رشد اقتصادى کمک مى کنند.انقلاب صنعتى، حدود ۲۰۰سال قبل در انگلستان، که علت تحولات و رشد و توسعه اقتصاد جهانى بوده چیزى جز ظهور دانش در فناورى نبوده است.در آن زمان جیمز وات بین منچستر و لندن در رفت و آمد بود که اختراع خود را به ثبت برساند تا نخستین لوکوموتیو بخارى ساخته شد.اختراع دستگاه ریسندگى و ثبت آن نیز وضعیتى مشابه دارد.
صد سال بعد از اسمیت، اقتصاددان آلمانى فردریک لیست بر اهمیت زیرساخت ها و نهادهایى تأکید مى کند که موجب توسعه نیروهاى تولیدى هستند و فردریک لیست منشأ این زیرساخت ها و نهادها را تولید دانش و توزیع مناسب دانش در اقتصاد مى داند.هگل هم عامل توسعه و تحول نظام هاى اجتماعى و اقتصادى را تضاد بین نهادهاى موجود با ادراکات رشد یافته مى داند که خود از رشد دانش متأثر است.مارکس نیز حدود صد سال بعد از اسمیت، موتور محرکه تغییر نظام اقتصادى را تضاد بین نیروهاى تولیدى با روابط اجتماعى تولید مى داند و تحول نیروهاى تولیدى را برون زا فرض مى کند، زیرا رشد نیروهاى تولیدى را حاصل رشد دانش و توسعه علوم مى داند که برون زا است.از همین رو عامل اصلى در تحولات نظام هاى اقتصادى و تحول به سوى نظام برتر یعنى سوسیالیسم علمى را چیزى جز رشد دانش و توسعه علوم و کاربرد آن در صنعت یعنى پیشرفت تکنولوژى نمى داند.
اقتصاد دانان نئوکلاسیک در اوایل قرن بیستم نیز به تأثیر دانش در رشد ا قتصادى توجه کرده اند، زیرا در تابع تولید کار و سرمایه و مواد اولیه را عامل تولید فرض مى کردند که بازده نزولى دارند یعنى به ازاى افزایش هر یک از این عوامل تولید زمانى فرا مى رسد که بازده نزولى آنها آغاز شود، اما با رشد تکنولوژى و فرض ثبات عوامل تولید، منحنى تولید به سمت بالا نقل مکان کرده و تأثیر منفى بازده نزولى را جبران مى کند.بنابراین اقتصاددانان نئوکلاسیک، رشد فناورى را تابعى از کاربرد دانش و علوم در ابزار تولید مى دانستند، از همین رو با رشد دانش و ظهور آن در فناورى ها و با به کارگیرى آن فناورى ها، رشد اقتصادى حاصل مى شد.البته ملاحظه مى کنیم هم در تئورى اسمیت و هم در نظریات لیست و مارکس و نئوکلاسیک ها، دانش عاملى برون زا در رشد اقتصادى به حساب مى آمد.
در مراحل بعدى، شومپیتر اقتصاد دان اتریشى به جایگاه ویژه نوآورى و ابداعات در رشد اقتصادى توجهى ویژه داشت. شومپیتر مانند گالبریث و گودوین و هرشمن در این زمینه بیشتر کار کرد و تأکید زیادى بر سهم دانش در نوآورى ها و ابداعات فنى و لذا در رشد اقتصادى داشت.
امروزه اقتصاددانانى همچون رومر و گراس من، صاحب تئورى هاى جدید رشد اقتصادى هستند که مى خواهند عامل اصلى در رشد اقتصادى بلندمدت را بررسى کنند و دانش را یکى از مهمترین این عوامل مى دانند. پس ملاحظه مى کنیم که در تمام این نظریه ها، دانش که مایه فناورى است همواره موتور رشد اقتصادى محسوب شده است.
تفاوت فناورى و دانش در دیدگاه هاى جدید و نئوکلاسیک
در اقتصاد نئوکلاسیک، نوآورى و ابداعات فنى، فرایندى است خطى از یک سلسله مراحل به شرح زیر: مرحله اول همان تحقیقات علمى جدید است که در مرحله دوم این تحقیقات بتدریج در فناورى ها و ابزارهاى جدید ظهور و توسعه مى یابد.در مرحله سوم این تحقیق و توسعه به تولید کالا و خدمات منتهى مى شود.در محله چهارم، بازاریابى این کالاها قرار دارد.این فرایند در مرحله پنجم به پایان مى رسد که شامل فروش کالاهاى جدید، فروش فرایندهاى تولید آن کالا و فروش خدمات مربوط به این فرایندهاست.
دسته بندی | فیزیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
*تحقیق درباره همدوسی نور*
همدوسی نور:
همدوسی کافی نور برای اثرات تداخل ضروری است اما هرهمدوسی ناچیزی می تواند باعث ایجاد اثرات شبکه توری شود .برای مثال برهم کنش خیلی کوتاه طول ها به کاربرده می شود یا زمان های مشاهده خیلی کوتاه به کاربرده می شوند .این زمان مشاهده می تواند خیلی کوتاهتر از مدت بالس لیزر باشد برای مثال اگر ماده زمان های واپاشی خیلی کوتاهی داشته باشد شرایط وامکان تداخل باید به دقت بررسی شود.
اشعه نور همدوس می تواند با آزمایشات معمولی وقرار دادی تداخل تعریف شود درعملکردهای فتونیک کمپلکس که باعث همدوسی شبکه توری می شود.
همدوسی طولی:
همدوسی محدود زمانی می تواند به وسیله همدوسی خطی وهمدوسی زمانی باریکه نور تعریف شود وبه وسیله مشاهده مدوله عمق دریک آزمایش تداخل اندازه گیری شود شبیه یک تابع تاخیزی نور بین اشعه ها .
یک مقدمه برای این هدف درشکل 28-2 نشان داده شده .
اشعه تابیده شکافته می شود به دوقسمت مساوی به وسیله اشعه BS شکافنده که می تواند یک آینه 50% باشد .
اشعه ها تنها در آیندهای M2 , M1 بازتاب می شوند ودوباره درBS ترکیب می شوند. به وسیله حرکت دادن آینه M1 درامتداد X ازتداخل سنج مایکسول اشع های نور می تواند به ترتیب پشت سر هم تاخیر داشته باشند .
نتایج شدت مدوله شده شبیه سرعت فریز V (X) باشدت IMIN ,IMAT برطبق قطر باریکه اندازه گیری می شود مثلاً بایک دوربین CCD شبیه یک تابع تاخیری X :
سرعت فریز V(X) =
همدوسی طولی LC با تاخیر برای سرعت فریز که با ضریب کاهش یافته تعریف می شود . که بدون تاخیر بعضی اوقات یا به جای استفاده می شود .
همدوسی طولی LC => V( LC ) = V( X=0)
درهر حالتی همدوسی طولی با طول موج نور همدوس اندازه گیری می شود توجه کنید که طول موج نور تعدادی نوسان ایجاد می کند کخ همزمان هستند .
طول همدوسی نور با پهنای نوار طیفی منبع نور رابطه دارد.
LC = 2 LN 2 = 0/624
مشخصاً همدوسی طولی با همدوسی زمانی ZC رابطه دارد اگر ZC را داشته باشیم می توانیم همدوسی طولی را محاسبه کنیم .
همدوسی زمانی :
همدوسی زمانی موج نور مانند همدوسی طولی توضیح داده شده است آن است زمانی که نور برای منتشر شدن درهمدوسی طولی احتیاج دارد پس از پا محاسبه می شود.
همدوسی زمان = TC =
یا پهنای با توزیع طول موج به صورت زیر رابطه دارد :
TC = 2 IN 2= 0.624
= Vpeak = cmaterial
جایی که vpeak وpeak بسامد وطول موج ماکسیمم طیف را توصیف می کنند
ومیانگین نوارهای باریک درمقایسه با این مقادیر کوچک هستند .
باید توجه شود که همدوسی زمانی با زمان خود به خودی انتشارهای به وجود آمده و یا مدت بالس ها متفاوت است .
به علاوه طول موج های منتشر شده درنور متفاوت است .نوسانهای فاز می تواند همدوسی را توصیف کند .اگر فازهای منتشر شده جفت نباشد مانند نور مانع دمایی نوسانات فاز می تواند همدوسی طولی را کاهش دهد بنابر این پهنای نوار نور را افزایش می دهد.
دسته بندی | فیزیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
*تحقیق درباره ویژگی های ترمودینامیکی الاستومرها*
مقدمه:
وسایل لاستیکی که در زندگی روزمره بسیار معمول هستند، و هر کسی در زندگی حداقل با بعضی از ویژگی های فیزیکی طبقه ای از پلیمرها که الاستومرها نامیده میشوند آشناست.
پاره ای از ویژگی های الاستومرها:
1) الاستومرها قادر هستند چند برابر طول اصلیشان کشیده شوند با یک نیروی تقریباً کم
2) هنگامی که نیروی وارد به جسم کم می شود، این اجسام به سرعت به حالت اولیه شان بر می گردند و خصوصیت فنریت یا ارتجاعی گره های انتقالی جهت خاصیت ارتجاعی بسیار نزدیک به صفر است.
3) الاستومرها هیچ تغییر شکل همیشگی و ثابتی را متحمل نمی شوند به همان دلیل خاصیت ارتجاعی
4) هنگامی که کاملاً کشیده می شوند و یا نزدیک به آن حالت قرار دارند، از خود قدرت کششی و سختی بالایی نشان می دهند.
خصوصیاتی که در بالا ذکر شد، همگی در سطح میکروسکوپی قابل دیدن
هستند، که در زمینة( ترمودینامیک کلاسیک) می توان آنها را بررسی کرد. این رفتار کلاسیکی هیچ گونه اطلاعات و خصوصیاتی از ساختار مولکولی احتیاج ندارد هر چند که، جهت نمایش دادن این خصوصیات، پلیمرها باید ویژگی های مولکولی شخصی داشته باشند.
1)پلیمر باید وزن مولکولی بالایی داشته باشد.
2) برای بیشتر قسمت ها، پلیمر باید فعالیت درونی ضعیفی بین رشته ها برقرار باشد.
برای مثال، لاستیک طبیعی که کائوچو نیز نامیده می شود، پس از سرچشمة آن به عنوان « شیرة درخت کائوچو» یک وزن مولکولی حدود 000/350 دارد. ترکیب شیمیایی آن پلی است که در مواد تغییر داده نشده است و فقط دارای نیروهای ضعیف بین مولکولی است. این نیروها درونی هستند. شکل (1)
3) پلیمر باید بی شکل باشد( غیر بلوری) و بایستی دمای تبدیل شیشه ای آن،Tg ، باشد .
«Tg » دما یا محدودة دمایی است که در بالاتر از آن دما، پلیمر یک تغییر مشخص در چندین خصوصیت فیزیکی نشان می دهد.
حجم ویژة محسوس تر، ضریب گرمایی، کشسانی(ارتجاعیت) و علامت
انکساردر پائین تر از Tg ممکن است، چرخش های کوچک محلی وجود داشته باشد؛ مثلاً دوران حول c-c انجام شده در یک گروه کناری مثل گروه متیل. اما خود زنجیره های پلیمر در محل های ثابت، قرار می یگرند؛( هر چند نه در یک سری منظم بلوری) پلیمر یک شیشه سخت اما شکننده است.
در بالاتر از دمای« تبدیل گرمایی شیشه ای» انرژی گرمایی برای اجازه دادن به دوران و تبدیل شدن اما به صورت محدود قسمت بلند رشتة پلیمری کافی است.
دسته بندی | فیزیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 152 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
*تحقیق درباره ورق مرکب*
3-1- مقدمه
مواد مرکب شامل دو یا چند ماده است که تولید خواص دلخواه میکنند در حالیکه هیچ کدام به تنهایی این خاصیت را ندارند . مواد مرکب الیافی ، برای مثال شامل الیاف با استحکام و مدول الاستیستیه بالا است که در یک زمینه به کار میرود . میلههای فولادی که در بتون به کار میرود یک نوع مادة مرکب الیافی است . در این نوع مواد مرکب ، الیاف عضو اصلی تحمل بار است و زمینه ، انتقال بار بین الیاف را انجام میدهد و همچنین از انسباط و تغییر شکل الیاف در مقابل محیط جلوگیری میکند .
مواد مرکب الیافی برای کربرد صنعتی به صورت لایههای نازک استفاده میشود . با چسباندن لایهها میتوان استحکام دلخواه را به دست آورد و در ساختن میله یا تیر یا ورق به کار برد . جهت الیاف در هر لایهها و ترتیب چیدن آنها به گونهای است که سختی و استحکام مورد نظر برای مورد خاص به دست آید .
3-2- معادلات ساختاری
رابطة کلی هوک ، دارای 9 مؤلفه تنش و کرنش است .
( 3-2-1 )
در این رابطه به خاطر تقارن تنش و کرنش ، 36 ثابت مستقل وجود دارد به کمک
رابط انرژی تعداد ثابتها به 21 میرسد .
موادی که دارای سه صفحة متعامد متقارن هستند ارتوتروپیک مینامند . تعداد ثابتهای الاستیک به 9 تا کاهش مییابد . روابط تنش کرنش برای یک ماده ارتوتروپیک به صورت زیر در میآید :
( 3-2-2 )
ثابتهای الاستیک با ثابتهای مهندسی به صورت زیر رابطه دارند .
( 3-2-3 )
که :
مدول یا نگ در جهتهای 1 و 2 و 3 است و نسبت پو آسون است .
مدول برشی در صفحات 2-1 ، 3-1 و 3-2 است .
بین ضریب پو آسان و مدول یانگ رابط زیر بر قرار است که :
( 3-2-4 )
معادلة ساختاری ترموالاستیک خطی با روابط بالا کمی تفاوت دارد . از تابع انرژی آزاد رابطه تنش کرنش به صورت زیر به دست میآید :
( 3-2-5 )
ضریب بر حسب ضریب انبساط حرارتی خطی به صورت زیر رابطه دارد .
( 3-2-6 )
( 3-2-7 )
برای مواد ارتوتروپیک ، برای صفر است .
3-3-تبدیل خواص مواد
در بدست آوردن معادلات سازه برای مواد مرکب باید همة ضرائب و متغیرها در مختصات مساله بیان شود . بنابر این بعضی از خواص و ضرائب در جهتهای اصلی که باید به مختصات مساله تبدیل شود و از آنها استفاده شود . تنش و کرنش اگر در مختصات اصلی باشند آنها را در مختصات مساله بیان میکنند ؛ بنابر این در ادامة آن نیاز است که تانسور سختی و ضرائب انبساط حرارتی هم در مختصات جدید بیان شوند ، با توجه به اینکه تانسور مرتبه چهار است برای تبدیل آن نیاز به 4 ضریب تبدیل است .
( 3-3-1 )
در فرم ماتریسی :
( 3-3-2 )
با انجام ضرب میتوان روابط تبدیل شده را به دست آورد که برای مواد ارتوتروپیک به صورت زیر خواهد بود .
( 3-3-3 )
ضرائب را میتوان در کتابهای مواد مرکب مانند 61 دید .
به طور مشابه ، ضرائب انبساط حرارتی که تانسور مرتبه دو است ، تبدیل میشود .
( 3-3-4 )
این تبدیلات برای محورهای مختصات دکارتی معتبر است .
3-4-تئوری ورق مرکب
لمینیت های مواد مرکب از به هم چسبیدن لایههای مواد مرکب با جهات مختلف الیاف ساخته میشود حتی ممکن است جنس هر لایه متفاوت باشد . اکثر لمینیتها تحت بار خمشی یا کششی قرار میگیرند . بنابر این لمینیت به عنوان یک ورق محسوب میشود از معادلات ورق استفاده میکنند و معادلة لمینیت را به دست میآورند . تحلیل ورقهای مرکب در گذشته بر پایه یکی از روشهای زیر بوده است .
(1) تئوری های تک لایه معادل
الف) تئوری کلاسیک لمینیت
ب) تئوریهای تغییر شکل برشی لمینیت
(2) تئوری الاستیسیته سه بعدی
الف) فرمولهای الستیسیته سه بعدی رایج
ب) تئوری لایهای
(3) روشهای مدل چند گانه ( دو بعدی و سه بعدی )
تئوریهای تک لایه از تئوری سه بعدی الاستیسیته گرفته شده است که با فرض مناسب مربوط به تغییر شکل یا حالت تنش در طول ضخامت لایه همراه است . این فرضیات حالت سه بعدی را به دو بعدی تبدیل میکند . در تئوری الاستیسیته سه بعدی یا در تئوری لایهای ، هر لایه به صورت یک جامد سه بعدی دیده میشود . در تئوریهای تک لایه معادل ، میدان تغییر مکان یا تنش را به صورت ترکیب خطی توابع مجهول در راستای ضخامت فرض میکنند .
( 3-4-1 )
که مولفة iام تغییر مکان یا تنش است . (x,y) مختصات صفحه ای است و z مختصات در راستای ضخامت ، t مشخص کنندة زمان است و توابعی یک باید تعیین شود .
هنگامی که تغییر مکانها است ، معادلات حاکم به وسیلة اصل تغییر مکان مجازی به دست میآیند :
( 3-4-2 )
مشخص کنندة انرژی کرنش مجازی ، کار انجام شدة مجازی به وسیلة نیروهای خارجی اعمال شده و انرژی سینتیک مجازی است . این کمیتها بر حسب تنشهای واقعی و کرنشهای مجازی بیان میشوند که توابع تغییر مکان فرض شده و تغییرات آنها وابسطه هستند .
دسته بندی | الکترونیک و مخابرات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
*پروزه سیستم های کنترل فازی: نوسانات میرابای یک روبات انعطاف پذیر*
موضوع مطالعه : نوسانات میرا بای یک روبات (دستگاه خودکار) انعطاف پذیر
کاربرد آزمایشهای کنترل فازی مستقیم و توافقی برای دو اتصال قابل انعطاف روبات که در فصل 3 و6 توصیف شده است نشان می دهد که پیشرفت قابل توجهی بیش از مورد غیرکنترلی نشان داده شده در شمارة 302 در صفحة 127 دارد ، اما به طور کلی ، بهترین راه ممکن نیست . کنتلر فازی مستقیم منفصل در فصل 3 شرح داده شده ، یک زمان اوج (بالا رفتن) سریع دارد . اما ضرر آن داشتن یک فراجهش بزرگ و نوسانهایی نزدیک نقطة تنظیم می باشد . پیوستن دو کنترلر از طریق سیگنال سرعت نقطة پایانی مشکلات فراجهش و نوسان را بطور متنابهی کاهش می دهد اما پاسخ کمی آرامتر میسازد . رویهم رفته بعلت کاهش سرعت اتصال آرنج تا وقتیکه اتصال شانه سریع حرکند کند ، این کاهش سرعت در اتصال آرنج برای پیشگیری نوسانهای نقطه پایانی اتصال آرنج نزدیک نقطه تنظیم ضروری است . که بوسیلة قوة جبری (سکون) اتصالها بوجود آمده بود .
ما می توانیم بر این مشکل غلبه کنیم اگر ما بتوانیم یک انتقال ملایم در سرعت اتصال شانه بسازیم . این می تواند بوسیلة کاربرد یک کنترل سطح بالاتر برای نمایش دادن و تعدیل کردن کنترلر فازی مستقیم انجام داده شود . اینجا ما از یک کنترلر بیرونی استفاده خواهیم کرد .
نمونه که در شکل 7.4 نشان داده شده ، که موقعیت خطای ورودی (+)e برای کنترلر موتور شانه نمایش می دهد و تغییرات موقعیتهای فازی و قانون پایة کنترلر موتور شانه را .
همانطور که ما دیدیم در واکنش (پاسخ) برای پیوستن کنترلر فازی مستقیم (شکل 3.9 در صفحه 140 را ببینید.) علت اصلی برای ظاهر شدن برآمدگی در حدود 9/0 ثانیه در موقعیت تغییر ناگهانی در سرعت اتصال شانه است .
اتصال آرنج به اتصال شانة مورد استفاده سرعت نقطة پایانی از اتصال شانه پیوند داده شده است، و آن سرعت تغییر داده می شود بوسیلة وابستگی نوسان اتصال شانه . برای حذف برآمدگی ، ما از کنترلر بیرونی برای تغییر سرعت اتصال شانه بتدریج استفاده میکنیم ، بنابراین از برانگیختن روشهای نوسانی جلوگیری می شود که نتیجة آن لرزش بیش از حد در نقطه پایانی است .
قانون پایه برای کنترلر بیرونی شامل دوسیگنال ورودی و چندین قانون خروجی است :
1)اگر سپس از قانون پایة 1 (جدول 7.1 ) استفاده می شود و در موضوع مورد بحث به تفضیل استفاده می شود .
2)اگر سپس از قانون پایة 2 استفاده می شود (جدول 7.2) و در مبحث مذاکره بطور خلاصه (فشرده) استفاده می شود .
کنترلر بیرونی در موضوعات مورد بحث بوسیلة تغییرات نمونه در مشخص کردن مقیاس توسعه می یابد و یا فشرده می شود . (در زیر شرح داده شده است) وقتیکه موضوع موردبحث به تضیل شرح داده می شود ،یک «کنترل خشن» انجام داده می شود وقتیکه فشرده می شونمد ، یک «کنترل نرم» انجام داده می شود .
شما ممکن است فکر کنید دربارة شروع شباهت یادگیری متمرکز پویا که ما مطالعه کردیم در فصل 6 ، آن یک نوع فن میزان کردن (تنظیم) اتوماتیک است . شکل قضیه اثبات شده قانونهای سرپرست عهده دار می شوند که یکی (و فقط یکی) از قانونها در هر پله زمانی قادر خواهند بود و استفاده می شوند . تا زمانی که کنترل مشاهده میشود به کاربرد فقط این دو قانون می توانیم یابیم و تازمانیکه فقط یک قانون در هر پله زمانی توانایی خواهد داشت ، نیازی به استفاده کامل منابع استراتژی در کنترلر بیرونی
وجود ندارد .
وضوحاً ، آن برای دیدن قضیه اثبات شده قانونهای بالا مثل توضیح های وابسته به زمان ممکن خواهد شد . سپس عضویت فعالیتها را برای محدود کردن معنی آنها معین می کند . ما توانستیم همچنین از عضویت فعالیتها در محدود کردن معنی برآیندها استفدده کنیم . (چگونه؟)
دسته بندی | فیزیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
*مقاله نقدی بر دیدگاه های ویلیام هاوکینگ*
استیون ویلیام هاوکینگ استاد کرسی لوکاشین
در 29 آوریل 1980 در سالن کنفرانس کوکرافت در کمبریج انگلستان جایی که عرصه بالیدن تامسون و راترفورد بود، دانشمندان و مقامات دانشگاه روی صندلیهای ردیفشده بر کف شیبدار سالن که مقابل دیواری پوشیده از وایتبرد و پرده اسلاید بود، گردهم آمده بودند. این جلسه برای وضع اولین خطابه یک پروفسور جدید کرسی لوکاشین ریاضی برقرار شده بود. این پروفسور استفن ویلیام هاوکینگ ریاضیدان و فیزیکدان 38 ساله بود. کرسی لوکاشین یک مقام آکادمیک ممتاز است که زمانی سر آیزاک نیوتن عهدهدار آن بود.
عنوان خطابه یک سئوال بود: آیا دورنمای پایان فیزیک نظری دیده میشود؟
و هاوکینگ با اعلام این که پاسخ او به این سوال مثبت است، شنوندگان را شگفتزده کرد. او از حضار دعوت کرد تا به او بپیوندند و گریزی شورانگیز از میان زمان و مکان جاممقدس علم را بیابند. یعنی نظریهای که جهان و هر چه را که در آن روی میدهد، تبیین کند.
هاوکینگ همواره در تلاش برای دستیابی به پاسخ این سوال اصلی کیهانشناسی بوده است که این جهان از کجا آمده و به کجا میرود؟ زندگی او تلاشی مستمر و پیگیر در راه کشف حقایق این جهان است. او به دنبال نظریه «همه چیز» است. نظریه جامعی که بتواند قوانین حاکم بر جهان را در یک سری معادلات و قواعد خلاصه کند. موقعی که نظریه نسبیت عمومی انیشتین را برای توضیح برخی ویژگیهای فیزیکی سیاهچالهها ناتوان میبیند، به مکانیک کوانتومی متوسل میشود. سعی میکند این دو را درهم آمیزد. فرضیهای مطرح میکند. فرضیهاش را مورد سوال قرار میدهد. در راه کشف حقیقت به سوالهایی برمیخورد. فضای خالی، خالی نیست، سیاهچالهها سیاه نیستند، آغازها میتوانند پایانها باشند و ... حقیقت بسیار پیچیده و گریزان است. آیا هاوکینگ و دانشمندان دیگر روزی به نظریه همه چیز دست خواهند یافت؟
دیدگاه سی. پی. اچ.
این که آیا دست یابی به یک تئوری برای همه چیز امکان پذیر است یا نه، بستگی به این دارد که ما از این تئوری چه انتظاری داشته باشیم. اما تا جاییکه به آغاز و پایان جهان مربوط می شود، یعنی تئوری همه چیز توضیح دهد که آغاز جهان چگونه بوده و سرانجامش چه خواهد شد، باز هم بستگی به این دارد که ما از آغاز جهان را از نظر مکانی و زمانی چه تصوری داشته باشیم. اما قبل از تلاش برای یافتن پاسخ این سئوال باید ببینیم که آیا جهان محدود به شعاع دید امروزی ما (همراه با ابزارهایی که امروزه به نعمت تکنولوژی از آنها استفاده می کنیم) هست یا نه؟
در اوائل قرن بیستم، جهان قابل رویت اگر فراتر از کهکشان راه شیری هم بود، انبوه کهکشانها و کوزارها قابل تصور نبود. چه تضمینی وجود دارد که ابزارآلات امروزی ما در 50 سال دیگر در مقایسه با ابزارآلات آنروزی مانند زمان گالیله به عصر هابل نباشد؟
هرچند هیچ دلیلی ندارد که تکنولوژی فردا جهان قابل رویت را با سرعت اعجاب انگیزی گسترش ندهد، اما دلیلی هم نداریم که جهان قابل دید، گسترش زیادی بیابد. لذا با توجه به مشاهدات امروزی بایستی نظریه های خود را پی ریزی کنیم.
حال به این سئوال هاوکینگ برگردیم که می گوید:" این جهان از کجا آمده و به کجا میرود؟" پاسخ سی. پی. اچ. به این سئوال صریح و روشن است، جهان از جایی نیامده و به جایی هم نمی رود. جهان از سی. پی. اچ. ها ساخته شده که هیچ لحظه ای از عمر آنها نمی گذرد. سی. پی. اچ. ها در یک سیاه چاله برو میریزند، سیاه چاله مطلقی را بوجود می آوردند، سیاه چاله ی مطلق منفجر می شود و جهانی بوجود می آید.
از دید نظریه سی. پی. اچ.، این سی. پی. اچ. ها قطعات اولیه (سنگ بنای) همه چیزند. خود ساعت نیستند که زمانی را نشان دهند، اما همه ی ذرات و اجسام موجود جهان را شکل می دهند و آنها را بمنزله ی یک ساعت بوجود می آورند. پس هر چیزی در این جهان یک ساعت است. در لحظه ای خاص ساعتی شکل می گیرد، تیک تاک هایش شنیده می شود و در لحظه ای دیگر متلاشی می شود و عمرش به پایان می رسد و سی. پی. اچ. های سازنده ی آن در مکانی دیگر ساعت جدیدی را بوجود می آورند و این داستان مکرر همچنان ادامه خواهد داشت.
و جهان قابل رویت نیز یک ساعت است، نه کمتر و نه بیشتر. و ما (هر انسانی) خود ساعتی است که در دل ساعت بزرکتری تیک تاک می کند.
شاید این سئوال که جهان از کجا آمده و به کجا می رود، ناشی از همین باشد که من (ساعت) در لحظه ای بوجود آمدم و دنبال یافتن پاسخ این سئوال بودم که از کجا آمده ام، به کجا خواهم رفت و آمدنم از بهر چه بود. و قیاس به نفس است که آدمی، این ذره ی کوچک جهان هستی، می خواهد همه چیز را با خود مقایسه کند و همه ی جهان را توضیح دهد. اصولاً همه دیدگاه ما نسبت به هستی ناشی از همین (خود ساعت بودن) است. ساعتی که همه چیز را ساعت می بیند. این دید از نظر سی. پی. اچ. درست است که همه چیز یک ساعت است، اما اجزای همه این ساعتها یکی است (سی. پی. اچ. ها) که خود ساعت نیستند و هیچ لحظه ای از عمر آنها نمی گذرد. و جهان هستی (نه جهان قابل مشاهده) نیز ساعت نیست و هیچ لحظه ای از عمر آن نمی گذرد. اما جهان قابل مشاهده نیز ساعتی است که خود روزی از تیک تاک باز خواهند ماند.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
*مقاله درباره ی خلاقیت و نواوری در افراد وسازمانها*
چکیده مقاله
پیوسته این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه که از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی (کشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـی و عملکـرد ناصحیح بعضی دیگـر مــی شود؟
در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم.
خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است.
مقدمه
امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند.
موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند. خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. باوجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان یکی از اولین پیشگامان، اهمیت این مسئله را برای موفقیت موسسات و به طور کلی تاثیر آن بر روی کل جامعه متذکر گردیده است.
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری
تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای - مدنی پور، 1375، ص 39)
لوتانز (1992): استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است. بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. (همان منبع، ص 39)
خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است (جک هالوران - دوگلاس نبتون، 1992) تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، 1370، ص 6)
نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای تکنولوژیک یا ارائه تازه ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه های تولید، اطلاق می شود. نوآوری پدیده ای واقعاً چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیده ای نادر است که فقط در عده ای خاص می توان آن را سراغ گرفت.
هالت (1998): اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد، وارکینگ (VARKING) نیز توضیح می دهد که: نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند.
بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد. (خداداد حسینی، 1378، ص48)
تفاوت خلاقیت و نوآوری
اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند (مهر، 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. (دیویس، 1969) همچنین (رزنفلد و سروو، 1990) ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند:
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد.
در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوتهایی وجود دارد (کتزوکان، 1978). برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن، ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است (لارسن، 1993). در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک (کنن، 1967) بیان کرد که تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. در این راستا، وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به شکل شماره یک ترسیم کردند: نظرات بسیاری در مورد ماهیت و تفاوتهای اساسی این واژه ها ابراز شده، نویسندگانی نیز معتقدند که:
- خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. (رابینز، 1991)
- خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (رضائیان، 1373)
- نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است. (رابینز، 1991)
- نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه مـــــی شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها، نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992)
- تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. (منبع اخیر) براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد. (الـوانـــی، 1372، ص 223-224)
خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. (آقایی، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است هرچند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند مـــــی گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطبـاق بهتر سازمان با ایــده های جدید منجر می شود.
دسته بندی | عمومی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 19507 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
با این پکیج به کسب درآمد بپردازید
روزانه بین 30 تا 70 هزارتومان
بدون تخصص
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 116 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 153 |
*مقاله درباره ی حقوق تجارت و تعاریف ان*
مقدمه
تعریف حقوق تجارت داخلی:
1- حقوق تجارت یا حقوق بازرگانی، مجموع قواعدی است که امور مربوط به تجار و شرکتهای تجارتی و روابط و معاملات تجارتی را تنظیم مینماید و دولت ضامن اجرای آن است. به عبارت دیگر آن قسمت از حقوق که بر روابط و امور تجارتی حاکم است، حقوق تجارت نامیده میشود.
مقام حقوق تجارت داخلی:
2- حقوق تجارت یکی از رشتههای حقوق خصوصی است. حقوق، همانطور که میدانیم، به دو شعبه حقوق ملی یا داخلی و حقوق بینالمللی یا خارجی منقسم میشود. حقوق خارجی دارای دو رشته عمده است، حقوق بینالملل عمومی و حقوق بینالملل خصوصی، حقوق بینالملل عمومی روابط دولتها با یکدیگر و روابط آنها را با سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل خصوصی روابط افراد کشور را با بیگانگان یعنی اتباع سایر دولتها تنظیم میکند.
3- حقوق داخلی به دو رشته حقوق عمومی و حقوق خصوصی تقسیم میگردد. حقوق عمومی بر روابط افراد یک کشور با دولت مربوط به آن حکومت میکند و دارای رشتههای مختلف با عناوین حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق مالیه، حقوق کیفری یا حقوق جزا و آیین دادرسی مدنی و کیفری میباشد. حقوق کار و حقوق تعاون را نیز میتوان در زمره رشتههای آن قرار داد. حقوق خصوصی روابط افراد یک کشور را با یکدیگر تنظیم و بر آن حاکم است، عمدهترین رشته حقوق خصوصی حقوق مدنی است. حقوق تجارت نیز یکی از رشتههای آن است. حقوق دریایی و حقوق هوایی را نیز ار رشتههای حقوق خصوصی به شمار میآورند.
4- بدینترتیب حقوق تجارت از رشتههای حقوق خصوصی بوده و در حقوق داخلی مقام دارد و لذا اصولاً تنظیم روابط افراد را با یکدیگر عهدهدار است معذالک موارد متعددی در حقوق تجارت وجود دارد که حاکم بر مرابطات و مناسبات تجار و شرکتهای تجارتی با دولت است مانند: ثبت شرکتهای تجارتی، ورشکستگی تاجر و شرکتهای تجارتی و تصفیه امور آنها پس از ورشکستگی، استفاده از علائم تجارتی و غیره، و از این جهت حقوق تجارت با حقوق عمومی ارتباط و مقارنه دارد.
سابقه مقررات تجارت داخلی در ایران:
5- در ایران بعد از اسلام روابط تجارتی نیز مانند سایر روابط مربوط به حقوق خصوصی، تابع احکام و مقررات شرع بوده و نظرات و فتاوی فقهاء در کتب فقهی با عناوین متاجر و مکاسب مورد عمل بوده است. اولین مقررات موضوعه مربوط به تجارت مقرراتی تحت عنوان «قبول و نکول بروات تجارتی»، مورخ 29 ثور[1] 1298 قمری میباشد. اولین قانون تجارت ایران قانون تجارت مصوب 1303 و 1304 شمسی است که مرکب از سه فقره قانون و مجموعاً دارای 387 ماده بوده است. به موجب این قانون، شرکتهای تجارتی دارای عنوان شده، و دفاتر تجارتی برای تجار و شرکتهای تجارتی مقرر گردیده، اسناد تجارتی تابع قواعد مخصوص گشته، تصفیه امور ورشکسته نظم و ترتیب قانونی پیدا کرده است.
6- در سیزده اردیبهشت ماه سال 1311 قانون تجارت دیگری در 600 ماده به تصویب رسیده که قانون تجارت مزبور را نسخ کرده و در حال حاضر نیز اجرا میشود. در 24/12/1347 قانونی به نام «لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت» در 300 ماده تصویب شده که راجع به شرکتهای سهامی عام و خاص بوده و جانشین مواد 21 تا 9 3 قانون تجارت مصوب 1311 که در مورد شرکتهای سهامی سابق میباشند، گردیده است. با وجود این، موارد مزبور، طبق ماده 299 قانون اصلاحی مذکور، در مواردی که ناظر بر سایر انواع شرکتهای تجارتی میباشند، به قوت خود باقی هستند.
منابع حقوق تجارت داخلی:
7- منابع حقوق تجارت ایران عبارتند از:
- قرآن مجید.
- احکام و مقررات اسلامی و اصول و قواعدی چون اصل برائت، اصل صحت، اصل استصحاب، اصل لزوم، قاعده لاضرر، قاعده ید، منع دارا شدن غیرعادلانه، جبران خسارت ناروا و غیره.
- منابع معتبر اسلامی و فتاوی معتبر.[2]
- اصول و مقررات قانون اساسی.
8- قوانین عادی، از جمله قانون تجارت مصوب 13/2/1311 با تغییرات و ا صلاحات بعدی - قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت، مصوب 24/12/1347 - قانون راجع به ثبت شرکتها، مصوب 2/3/1310 - قانون ثبت علائم و اختراعات، مصوب 1/4/1310 - قانون مدنی، مصوب 18/2/1307 و 1313 و 1314 با تغییرات و اصلاحات بعدی - قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی، مصوب 24/4/1318 - قانون صدور چک، مصوب 16/4/1355 با تغییرات و اصلاحات بعدی - قانون مالیاتهای مستقیم، مصوب 3/12/1366 - و غیره.
9- مقررات دیگر، از جمله نظامنامه امضاء و پلمپ دفاتر تجارتی، مصوب 10/3/1311 - نظامنامه راجع به کسبه جزء، مصوب 15/3/1311 - آئیننامه موادی از قانون تجارت در خصوص امور ورشکستگان، مصوب 16/3/1311 - نظامنامه قانون تجارت در خصوص ثبت شرکتها، مصوب 1311 - ئیننامه قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی، مصوب 1318 - آئیننامه دفتر ثبت تجارتی، مصوب فروردین ماه 1325 با اصلاحات بعدی - آئیننامه نصب و ثبت اجباری علائم تجارتی، مصوب 3/2/1328 آئیننامه اصلاحی اجرای قانون ثبت علائم و اختراعات، مصوب 14/4/1337 - تصویبنامه قانونی انبارهای عمومی، مصوب 11/6/1340 با اصلاحات بعدی - آئیننامه انبارهای عمومی، مصوب 2/10/1340 - آئیننامه اجرایی قانون تأسیس بررسی اوراق بهادار، صوب 14/4/1345 - آئیننامه نحوه انتخاب بازرس در شرکتهای سهامی عام، مصوب 13/11/1349 - و غیره.
20- عرف تجارتی، قواعد و رسومی که بین تجار رعایت شده و مورد عمل قرار میگیرد، نیز از منابع حقوق تجارت به شمار میرود.
زیرا قانون تجارت، عرف تجارتی را پذیرفته و در مواردی آن را ملاک قرار میدهد. مثلاً موردی که دلال میتواند مخارجی را که برای خرج معامله کرده است، مطالبه کند یا موردی که فروشمال به نسیه از طرف حقالعمل کار، بدون رضایت آمر مجاز است.[3]
11- رویه قضائی، که به موجب آراء هیأت عمومی دیوان عالی کشور ایجاد میشود در امور تارتی مانند امور مدنی و جزائی، به منزله قانون بوده و در زمره منابع حقوق تجارت قرار دارد.
12- عقاید علمای حقوق در زمینه امور و مسائل و موضوعات حقوق تجارت و تفسیرهای علمی و اظهارنظر آنان، از لحاظ نقش راهنمائی که دارند از منابع غیررسمی و غیرمستقیم حقوق تجارت به شمار میرود.
13- قراردادهای بینالمللی که از طرف ایران پذیرفته شدهاند مانند قرارداد عمومی پاریس در مورد حمایت مالکیت صنعتی و تجارتی،[4] و غیره را نیز باید از منابع حقوق تجارت ایران محسوب داشت.
بخش اول
کلیات
الف- مقدمه
تجارت در شکوفائی اقتصاد کشورها نقش عمدهای را ایفاء مینماید؛ بنابراین اصل حقوق تجارت یکی از مهمترین رشتههای حقوق خصوصی محسوب میشود. اگر توسعة ماشینیسم و تحولات اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد، ملاحظه میشود که به علل مذکور، روابط اجتماعی مردم بیش از پیش متعدد گردیده است و در نتیجه امروزه در اغلب کشورهای جهان به استثنای بعضی از کشورها مانند انگلستان، هلند، ایتالیا و سوئیس (هرچند که تأسیسات حقوقی خاص تجار در ممالک اخیر دیده میشود)، حقوق مدنی قستی از حقوق خصوصی را تشکیل داده است و رشتههای دیگری از قبیل: حقوق تجارت، حقوق دریائی، حقوق هوائی هر یک به طور مستقل و تحت حاکمیت مقررات مخصوص خود عمل مینمایند. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که اگر قوانین خاص مواردی را پیشبینی نکرده باشند در این صورت به قواعد عام حقوق مدنی مراجعه میشود.
[1] - دومین ماه از برجهای دوازدهگانه، مطابق اردیبهشت ماه، دوازده برج عبارتند از: حَمْلْ، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سُنبله، میزان، عقرب، قوس، جَدْی، دَلْوْ و حوت.
[2] - مستنداً به اصل 167 قانون اساسی.
[3] - رجوع شود به مواد 349 و 366 قانون تجارت - در مورد عرف تجارتی بعداً (شماره 1290 و بعد) نیز گفتگو خواهد شد.
[4] - قرارداد عمومی پاریس به نام «اتحادیه پاریس» به واسطه عهدنامه چندجانبه در پاریس، در سال 1883 میلادی به وجود آمده و پس از آن چند بار مورد تجدیدنظر قرار گرفته است. مقر اتحادیه پاریس در برن (سوئیس) واقع است. ایران در سال 1338 (1959 میلادی) به آن ملحق شده است. برای اطلاع اجمالی از این قرارداد، رجوع شود به شماره 1002 و بعد.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
*مقاله درباره ی جهانی کردن یک رویکرد وابستگی است*
فرانک نظام سرمایهداری جهانی را به صورت سلسله مراتب یا ساختار هرمگونهای تصور میکند که در پایة آن مناطق روستایی پیرامون قرار دارند. این مناطق اقماری از طریق تجارت با مراکز کوچک انباشت مازاد که برای آنها متروپل (مامشهر)های محلی محسوب میشوند, ارتباط برقرار میکنند. اینها نیز به نوبة خود اقمار متروپلهای بزرگتر محسوب میشوندو زیرا از طریق تجارت و سایر فعالیتهای اقتصادی, مازادشان توسط متروپلهای بزرگتر (شهرهای منطقهای) غارت میشود. این شهرها هم, به شکل اقمار متروپلهای کوچک در اقتصادهای ملی پیرامون در میآیند؛ متروپلهایی که معمولاً بندر اصلی یک پایتخت هستند.
کار اصلی فرانک جهانی کردن رویکرد "وابستگی" است که با جدیترین شکها در مورد ثمربخشی الگوهای توسعه همراه است. این رویکرد نظری اگرچه مورد انتقادهای جدی قرار گرفته تأثیر شگرفی نیز بر تفکرات توسعهای باقی گذاشته است و نه فقط اندیشمندان رادیکال را تحت تأثیر قرار داد بلکه بسیاری از صاحبنظران مستقل را نیز به خود جلب کرده و حتی در مواردی در بین محافظهکاران نیز پذیرش پیدا کرده است.
1ـ10ـ ایمانوئل والرشتاین
والرشتاین نظریة نظام جهانی را در اوائل دهة 1970 در جلد اول کتاب نظام جهانی نو مطرح کرد و سپس در پایان این دهه (1979) در کتابهای اقتصاد جهانی سرمایهداری و جلد دوم کتاب نظام جهانی نو (1980) این نظریه را گسترش داد.
نظریه نظام جهانی کوششی است برای تشریح خاستگاه سرمایهداری, انقلاب صنعتی و پیوندهای پیچیده موجود میان جهانهای اول و دوم و سوم تحقیقات چند رشتهای نظریه نظام جهانی بر روی مطالعات تاریخی رشد نظام جهانی و فرایندهای کنونی موجود در آن متمرکز است.
از دیدگاه والرشتاین, "نظام نوین جهانی" در حدود 500 سال پیش در اروپای غربی به منصة ظهور رسید. این نظام بر شبکههای بازرگانی سرمایهداری مبتنی بود که از مرزهای کشوری فراتر رفتند و از این روی "اقتصاد جهانی سرمایهداری" خوانده میشوند. انگیزه انباشت سرمایه موجب بروز رقابت فرایندهای میان تولیدکنندگان سرمایهدار برای تصاحب کار, مواد و بازارها شد و با فراز و نشیبهای رقابت در چارچوب بحرانهای اضافه تولید مناطق متفاوتی از جهان, در گسترش ناموزون اقتصاد جهان ادغام شدند.
این گسترش ناموزون جهان را به سه نوع جامعه تقسیم کرد که بستگیهای متقابلی دارند:
1-جوامع مرکزی یا هستهای که در تولید صنعتی و توزیع تحصص یافتهاند, دولتهایی بالنسبه قوی داشته و به نحو چشمگیری در امور جوامع غیر هستهای مداخله دارند؛
2-در آنسو, یعنی در پیرامون, کشورهایی قرار دارند که به تولید مواد خام متکی هستند، دولتهایی ضعیف و بورژوازی کوچک و طبقه دهقانی وسیعی دارند و به شدت زیر نفوذ جوامع هستهای قرار دارند؛
3-و بالاخره, جوامع باقی مانده جوامع "شبهپیرامونی" را شکل میدهند که در خصوصیات هر دو حیطة مرکز و پیرامون سهیماند. جوامع "شبهپیرامونی" نوعاً یا جوامع پیرامونی رشد یافتهاند ویا جوامع هستهای در حال افول شبه پیرامونیها از قطبی شدن میان جوامع مرکزی و پیرامونی ممانعت میکنند و بنابر این تثبیت کنندة نظام به شمار میآیند.
پیش فرض کلیدی نظریة نظام جهانی آن است که اقتصاد جهانی را باید در کل آن مطالعه کرد. مطالعه دگرگونی اجتماعی در هر جزء از این نظام ـ ملتها, کشورها, مناطق, گروههای قومی و طبقات ـ باید از طریق تعیین جایگاه و مکان این جزء در کل نظارت صورت پذیرد بنابراین نظریه نظام جهانی دستورالعمل تحقیقاتی دوگانهای دارد: از سویی نتایج تغییرات پویا در اجزایش (نظیر کشورها) را به منظور شناخت تکامل نظام و شناخت جنبشهای اجزای مختلف (خرده نظامها) در داخل نظام مورد بررسی قرار میدهد؛ و از سوی دیگر, نتایج تغییرات پویا در این نظام جهانی را بهمنظور شناخت پویایی درونی و ساختار اجتماعی اجزاء مختلف بررسی میکند.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
*مقاله درباره ی جهانی شدن*
قرن بیستم در تاریخ حیات بشر، قرنی ممتاز و ویژه با امتیازات منحصر به فرد خودش در میان اعصار و قرون گذشته می باشد، که با نگرشی عمیق از سکوی بلند این قرن بر قرون زیر پایش به وضوح می توان شکوفایی همه جانبه بشر را از میان تمام قرون و اعصار گذشته در قرن بیستم مشاهده نمود.
زمانی که مارکس و انگلیس در صدد نوشتن مانیفیست بودند دریافتند:کالاهایی که از کارخانه های سرمایه داری خارج می شود، به ناچار، تا شرق و غرب جهان خواهد رفت و هیچ دیواری حتی اگر به عظمت دیوار چین باشد یارای مقاله با آن نخواهد داشت و اکنون نیز فرآورده های تکنولوژیکی خود کالایی بیش نیستند. این کالاها، مرزها را در می نوردند، جدول تعلق به فرهنگ و جامعه خاصی، فرهنگ، آداب و رسوم، سنن و جهان نگری ها جوامع را در تیررس خود قرار می دهند، و به نوبه ی خود جهانی از آن همه می آفرینند و خود نیز بخشی از این جهان نوین می شوند و این واقعیت جهان ماست.
بشر در قرن بیستم با ابتکار به کارگیری نبوغ و با تکمیل اختراعات و اکتشافات خویشتن در زمینه معادن وضعیت و با ساخت ماشین آلات و خصوصاً استفاده از اتم توانست صفحات عظیمی از حیرت و شگفتی را در این قرن بر پهنای گیتی بر جای گذارد، همچنین با تسلط خویشتن بر بخش عظیمی از کره خاکی و محیط زیست آن را تسخیر کند.
در این قرن بود که بشر برای اولین بار با سفر به کره ماه و سایر سیارات راه سیر در آسمانها را آموخت و در صدد کشف اسرار آنها بر می آمد و در کنار بهره گیری همه جانبه انسان از علوم و تکنولوژی پیشرفته، استفاده بشراز کامپیوتر در تمام ابعاد زندگی اعم از مسائل صنعتی و کشاورزی و بهداشتی و تجاری و علمی و فرهنگی به طور بی سابقه ای سبب شده که امروزه سوای بحران کامپیوترها در آغاز قرن بیست و یکم، زندگی و ادامه حیات بشد در قرن بدون استفاده از کامپیوتر از جمله معادلات محسوب می شود.
روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت. و دهه 1980، برای رجوع به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه فرا صنعتی و فرا مدرن (پست مدرن) به کار می رفت. اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن (Globalzation) رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل به گونه ای که امروز همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در ظاهر امر، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز
در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود.
اما در واقعیت، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار برداشته شدن تمامی موانع جریان یافتن سهل و ساده سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حرکت روان اصلاحات، امور مالیه، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها(آنهم به سوی یکسان زندگی و یکدستی است. و البته تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ میدهد. هدف نیز دستیابی به بازار واحد جهانی فازغ از موانع در امور تولید، سرمایه گذاری، مالیه، خدمات و اشتغال خواهد بود. برخی پا را فراتر گذاشته و از حکوکت واحد جهانی و پول واحد در سراسر جهان یاد می کنند.
در هر صورت جهانی شدن (globalization) در زمینه اقتصادی، اگر حادثه ای چه طبیعی و چه اقتصادی در کشور دیگر اتفاق بیفتد، قطعاً روی اقتصاد دیگران نیر تأثیر می گذارد.
در بعد سرمایه نیز جهان مرز نداردو سرمایه از یک طرف و اصلاحات در طرف دیگر، بدون مرز مثل باد می چرخد و به سرعت جا به جا می شود.اینترنت و شبکه های ماهواره ای و خبری، ارتباطات مستمر را بین مردم دنیا برقرار می کنند. و دنیا به صورت یک دهکده جهانی در آمده است. در زمینه سرمایه نیز در کمتر از یک ثانیه سرمایه را جابه جا می کنند. هر فرد دستگاه پیشرفته ای در اختیار دارد که به بانک او وصل است. این فرد با فشار دادن یک دکمة می تواند پول خود را از حسابی به حساب دیگر انتقال دهد حتی در کشورهایی که کنتلر خیلی شدیدی بر بازار سرمایه اعمال می کنند، سرمایه در کمتر از 24 ساعت حا به جا می شود.
اینترنت و شبکه های ماهواره ای و خبری، ارتباطات مستمر را بین مردم دنیا برقرار میکنند. و دنیا به صورت یک دهکده جهانی در آمده است. در زمینه سرمایه نیز در کمتر از یک ثانیه سرمایه که به بانک او وصل است. این فرد با فشار دادن یک دکمه میتواند پول خود را از حسای به حساب دیگر انتقال حتی در کشورهایی که کنترل خیلی شدیدی بر بازار سرمایه اعمال می کنند، سرمایه در کمتر از 24 ساعت جا به جا میشود، کافی است کمی عدم امنیت سرمایه به سرعت جا به جا خواهد شد.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
*مقاله درباره ی جهانی شدن یا جهانی سازی؟*
چکیده
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمه
واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باطیب خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.
طبیعت سرمایه داری
سرمایه داری نظامی است گسترش طلب که همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می کند. این سخن تکرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است که طی 30 سال گذشته، کارکرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای کاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوکس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است.
رقابت در اقتصاد امروز موجب کاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشکل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است که بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد کافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل کنند، بازار فروشی که رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا کرده بلکـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
*مقاله درباره ی جهانی شدن و چالشهای فرا روی مدیران*
چکیده مقاله
امروزه درحال گذر از جامعه صنعتی و ورود به جامعه اطلاعاتی هستیم. بشر امروز، هزاره سوم را درحالی آغاز کرد که پیشرفتهای اعجاب آور علمی و فنی وی را احاطه کرده است. فناوری اطلاعات بنیانهای جامعه صنعتی را سست کرده تا ستونهای جامعه اطلاعاتی را برپا کند. همانگونه که گذر از عصر کشاورزی و ورود به عصر صنعت، چالشها و مشکلاتی را برای بشر به وجود آورد گام نهادن به عصر اطلاعات نیز برای بشر چالش زا خواهد بود اما این بار بشر می بایست با چالشهای عمیق تر و قدرتمندتر دست و پنجه نرم کند. عصر اطلاعات نیازمند سرعت، انعطاف پذیری، نوآوری و... است و سازمانهای این دوره نیز باید بدین موضوع توجه کنند.
تنها عامل موفقیت سازمان در عصر اطلاعات کارکنان و مدیران آن هستند. مدیران این دوره نیازمند هوشمندی، تخصص و دید وسیعتری برای مقابله با چالشهای فراروی خود خواهند بود. در این مقاله سعی شده است تا با شناسایی و تشریح این چالشها، مدیران را هرچه بیشتر با این چالشها آشنا ساخته و به آنها در رویارویی با این چالشها کمک کند.
چالشهای مدیران در قرن 21
مجله هاروارد بیزینس ریویو به مناسبت هفتادمین سالگرد انتشار خود، از پنج تن از متفکران و نظریه پردازان مشهور این سوال را پرسیده است که: چه مشکلات و چالشهایی برای ورود به قرن 21 درحال شکل گیری است؟ در پاسخ به این سوال، هیچ کدام از این متفکران، چالشهای ورود به قرن 21 را از نوع چالشهای فنی ندانسته اند. بلکه عمدتاً ابراز کرده اند که این چالشها، از نوع چالشهای فرهنگــــــی است. پیتر دراکر در این مورد می گوید: در مقولات انسانی نظیر امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا کسب و کار، پیشگویی کاری است بیهوده، چه رسد به اینکه بخواهیم چشم انداز هفتاد یا هشتاد سال آینده را تصور کنیم. می توانیم از طریق گذشته، هم آینده را شناخت و هم برای رویارویی با آن آماده شد.
عامل کسب و کار در دو دهه اخیر، به شرطی که جنگی درمیان نباشد و... نه اقتصادی است و نه تکنولوژیک، بلکه این عامل به اثر جمعیت مربوط می شود. مهمترین و اثرگذارترین عامل در کسب و کار، برخلاف چیزی که در چهل سال گذشته گفته شده است، افزایش بی رویه جمعیت نیست، بلکه کاهش فراگیر جمعیت در ژاپن، اروپا و آمریکا است. براساس پیش بینی اتحادیه اروپا، جمعیت 60 میلیونی ایتالیا در پنجاه سال آینده به چهل میلیون و درصد سال آینده به بیست میلیون نفر کاهش خواهدیافت.
یکی از راههای حفظ پایگاه رقابتی برای کشورهای گوناگون، تبدیل برتری کمی به برتری کیفی است. معنای دیگر این حرف تلاش نظام یافته برای پرورش کارگران دانشی (KNOWLEDGE WORKER)است. البته این یگانه عامل رقابتی در دنیای اقتصاد نخواهدبود اگرچه در بسیاری از صنایع کشورهای پیشرفته، عامل تعیین کننده است.
سازمان همواره نیازمند کسب اطلاع درباره رویدادها و شرایط محیط است. اطلاعاتی درمورد مشتریان، فناوریها و رقبای جدید و... باید کسب گردد. فقط با این مجموعه اطلاعات، کسب و کار خواهد توانست منابع و دانش خود را برای حداکثر بهره تخصیص دهد و خود را آماده رویارویی با چالشهای برخاسته از دگرگونیهای ناگهانی در جهان اقتصاد و ماهیت و محتوای دانش کند. توسعه شیوه های صحیح گردآوری و تحلیل اطلاعات بیرونی به طور روزافزونی، چالش عمده کسب و کار و کارشناسان اطلاعات خواهدشد.
دانش، منابع را متحرک خواهدکرد. کارکنان علمی برخلاف کارگران تولید، مالک ابزارهای تولید هستند. آنها دانش خویش را با خویش جابجا می کنند، بنابراین، می توانند آنها را با خود ببرند. از سوی دیگر، نیازمندیهای علمی سازمانها، پیوسته درحال تغییر است. درنتیجه، در کشورهای پیشرفته شمار روزافزونی از نیروی کار ارزشمند و با حقوق بالا شامل کسانی خواهندبود که به معنی سنتی نمی توان آنها را اداره کرد. در بسیاری از موارد، نمی توان آنان را از کارکنان سازمانهایی دانست که برای آن کار می کنند، بلکه باید آنها را پیمانکاران، کارشناسان، مشاوران، شرکای سازمان قلمداد کرد. شمار روزافزونی از این افراد، خود را به واسطه دانشی که دارند متمایز می کنند، نه به واسطه سازمانی که از آن پول می گیرند. لذا مفهوم نیروی کار پویا (DYNAMIC WORKFORCE) نیز دگرگون می شود. محیط رقابتی با ظرافت خاص و با سطح بالایی از عدم اعتماد درحال تغییر است؛ و این به معنی تغییر دائمی استراتژی های رقابتی است. در چنین محیطی به یک روش پویا برای فرموله کردن استراتژی و اجرای آن مورد نیاز است و این خود یکی از چالشهای فراروی مدیران در قرن 21 است.
فرموله کردن و اجرای استراتژی، زمانی حالت پویا به خود می گیرد که به عنوان یک فرایند متمرکز تلقی نشود، بلکه جزئی از فرایند مداوم یادگیری به حساب آید؛ به گونه ای که استراتژی های عملیاتی و پشتیبان در امتداد یکدیگـــــر باشند. روند تمرکززدایی در برنامه ریزی سازمانها در سراسر جهان بیانگر میزان اهمیت روش پویا است.
درحالی که تغییر پی درپی استراتژی در سازمان، سرعت بیشتری نسبت به فرایند فرموله کردن و اجرای استراتژی دارد، این خطر نیز وجود دارد که سازمان بخشی از قدرت رقابتی اش را از دست دهد و نتواند از منابع سازمان، استفاده بهینه به عمل آورد. بنابراین، بایــد بین این دو توازن ایجاد کرد. این امر را می توان از طریق سطح بالای ارتباطات و هماهنگی در سازمان و دردسترس بودن ابزارهای فرموله کردن و اجرای استراتژی تامین کرد. علاوه بر آن به ساختار و فرهنگی نیاز است که در آن تغییر امری عادی تلقی شود و نه یک استثناء.
تاثیر جهانی شدن بر سازمانها
ظهور جهانی شدن مسبب تحرک زیاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ارزشی شده و ضمن کاهش فاصله زمان و مکان، تفسیرهای جدیدی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دولت، اقتدار و امنیت به دست می دهد. این پدیده، چالشها و تعارضاتی را به همراه دارد و می تواند سبب تحول مفاهیم و تغییر مصادیق در روابط بین المللـــی شود. تحت این شرایط است که می توان از جهانی شدن سخن به میان آورد.
جهانی شدن در شکل امروزین آن از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد عینیت یافته است. با وجود فروریختن نظام تصنعی جهانی دهه های گذشته، هنوز هم نظم موردقبول و عادلانه ای ایجاد نشده است. قبل از ورود به چنین دوره ای از جهانی شدن، میـــــان ایدئولوژی و قدرت رابطه معنی داری وجود داشت و به واقع در دوران جنگ سرد، ایدئولوژی، سیاست جهان را هدفمند کرده و می توانست هویت سازی کند. تشدید روند جهانی شدن که با پایان جنگ سرد همراه بود، از یکسو باعث فروپاشی نظام دوقطبی و از سوی دیگر با مورد سوال قراردادن پایه ها و اصول روشنگری، موجد به هم ریختن سه مفهوم بنیاد، وحدت و هدف غایی شده است و همین امر چندگانگی، تنوع و کثرت را به همــــــراه داشته است. دراین شرایط، مردم سالاری کثرت گرایانه که عمدتاً با تفاوتها و تعارضها سروکار دارد در مقابل مردم سالاری اجتماعی، که حالت سلطه گرایانه داشته و با حذف تفاوتهای اصلی، امکان پذیر است، قرار می گیرد.
فرایند جهانی شدن در شکل نوین، درنوع خود بی نظیر است. گاه تصور می شود که مختصات جهانی شدن صرفاً به مناسبت سرعت آن تحت تاثیر نوآوریهای تکنولوژیک تعریف می شود. در این شرایط، کلیه مفاهیم و رفتارها دستخوش تغییر و تحول شده و بهتر است از نو تعریف شود. فرایند جهانی شدن، نظام یافته و مرحله به مرحله نیست و در نقاط مختلف جهان به اشکال متفاوت و متناقض ظاهر می شود. کار عمده در قرن بیست و یکم، ابداع یک مدل جدید همزیستی میان فرهنگها، مردم و نژادها در عرصه های گوناگون مذهبی در یک تمدن مشترک است. در چنین وضعیتی باید بتوانیم ساختارهای سازمانی مناسب را برای عصر چند فرهنگی آماده سازیم.
در دهه چهل میلادی، جهانی شدن به سرعت گسترش یافت و سرشت کسب و کار بین المللی و ملی را در کشورها دگرگون ساخت. جهانی شدن در اروپای شرقی و روسیه دارای تاثیرات زیادی بود و مرزهای این کشورها را به روی تجارت بین المللی گشود. در این راستا، اتحادیه اروپا گسترده شد. اتحادیه آمریکای شمالی، از آمریکا و کانادا به مکزیک گسترش یــــافت و زمینه های گسترش اتحادیه های منطقه ای را مهیا ساخت. این تحولات به همراه توسعه سریع فناوری اطلاعات و پیشرفت در امکانات حمل و نقل، جهان را به سوی یکپارچگی هدایت کرد. در چنین محیطی، کارکنان دانشی و با مهارت بالا کاملاً قابل انتقال هستند. سازمانهای کوچک و واحدهای خدماتی که به طور سنتی غیرتجاری تلقی می شوند، وارد رقابت جهانی شده اند. همکاری بین شرکتهای بزرگ چندملیتی و سازمانهای کوچک محلی افزایش یافته و حجم تجارت جهانی به چند برابر رسیده است.
بنابراین، روشن است که جهانی سازی با سیال کردن منابع و حذف موانع کارایی، به ارتقای قابلیتها و افزایش کارایی سازمانها منجر می شود. این امر در بسیاری از کشورهای درحـــــال توسعه، یک توفیق اجباری تلقی می شود. حضور رقبای بین المللی در درون این کشـــورها و افزایش نیروهای رقابتی باعث می گردد که سازمانهای محلی این کشورها به سمت توانمندسازی حرکت کنند. کسب و کار بین المللی در جوامع رو به رشد، کاملاً شناخته شده است. اگرچه الگوهای رفتاری سازمانها در همه کشورها یکسان نیست، اما شباهتهای زیادی با هم دارند.
درحال حاضر، جهانی شدن موضوعی است که در تحلیلهای اقتصادی - اجتماعی پایه بنیادین مباحث است. «دیوید هندرسون» جهانی شدن را به عنوان یکپارچه سازی بازارها می دانــــد و شرایط ذیل را برای آن تعریف می کند:
جابجایی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد؛ به لحاظ اقتصادی، کسی خارجی نیست و همه در بازار مساوی هستند.
در جهانی که به سوی یکپارچه شدن به پیش می رود، سازمانها با چالشها و فرصتهای جدیدی روبرو هستند. این روند به همراه تحولات تکنولوژیک، وضعیت متفاوتی را نسبت به گذشته ایجاد کرده است. در اینجا ویژگیهای جهان گذشته و آینده را با هم مقایسه می کنیم. (جدول شماره 1)
درجهان جدید، چارچوبها تغییر کرده اند و بسیاری از فرضیات قدیمی دیگر کاربرد ندارند. رقــابت و انتخاب گسترده شده اند و خصوصی سازی، آزادسازی و مقررات زدایی، تبدیل به مفاهیمی جهانی شده اند. درحال حاضر، معدود سازمانهایی هستند که به اتکای خود می توانند نیازهای مشتریان را برطرف کنند. اتصال ارتباط در زنجیره عرضه، هم تــوسط مشتریان و هم عرضه کنندگان دنبال می شود. سازمانها با تمرکز، تقسیم بازار و اولویت بندی آن فعالیتهای اساسی را برای استفاده از نقاط قوت خود برای ورود به اتحادیه ها و موافقت نامه ها، تعریف می کنند.