اسکای فایل

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

اسکای فایل

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

دانلود تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود زندگی نامه ناصر خسرو

حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه‌ی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 163
زندگی نامه ناصر خسرو

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

رندگی نامه ناصر خسرو

حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه‌ی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.

زندگینامه

ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانواده‌ی ثروتمندی چشم به جهان گشود.

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر

(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)

در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.

ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.

همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر

نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر

به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر

وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد.

در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.

ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به‌خصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عده‌ای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیه‌ی ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.

پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم

و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را به‌نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد می‌کنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.

آثار ناصرخسرو

ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا

آثار ناصرخسرو عبارت اند از:

  • دیوان اشعار فارسی
  • دیوان اشعار عربی (که متاسفانه در دست نیست). خود درباره دو دیوان فارسی و تازی چنین گوید:

بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری
یا:

این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم

  • جامع الحکمتین - رساله ایست به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.
  • خوان الاخوان – کتابی است به نثر در اخلاق و حکمت و موغضه.
  • زادالمسافرین - کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.
  • گشایش و رهایش - رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
  • وجه دین - رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.
  • بستان‌العقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.
  • سفرنامه - این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب می‌آید.
  • سعادت‌نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
  • روشنایی‌نامه - این رساله نیز به نظم فارسی است.

به از کتابها و رساله‌های فوق کتابها و رساله‌های دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو ونسبت داده شده‌اند که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کرده‌اند در وجود آنها تردید کرده اند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه - المستوفی؛ در فقه - دستور اعظم - تفسیر قرآن - رساله در علم یونان - کتابی در سحریات - کنزالحقایق - رساله‌ای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رساله‌ای موسوم به سرالاسرار.

شخصیت ناصرخسرو

ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینه‌های ادب و فرهنگ ما محسوب می‌گردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است. او شکار هوای نفس نمی‌شود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بنده‌ی آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان می‌آورند و می‌مانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمی‌خرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش می‌نازد و به علم و دانش خویش فخر می‌کند، این‌کار او گاهی خواننده را وادرا می‌کند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.

علی دشتی در این باره می‌گوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشه‌ورز، در راه رسیدن به هدف پای می‌فشارد. ناصر خسرو در باره خود چنین می‌گوید:

گه نرم و گه درشت چون تیغ/ پند است نهان و آشکارم
با جاهل و بی خرد درشتم/ با عاقل نرم و برد بارم

ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل می‌کند. اما زمانی‌که به زادگاهش بلخ می‌رسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول می‌شود، ملّاها و فقه‌ها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانه‌اش را به‌نام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش می‌کنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر می‌کند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفه‌ای‌ که به ‌وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفه‌گان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار می‌شود، به فقیهان و دین‌آموختگان زمان می‌تازد و به دفاع از خویشتن می‌پردازد.

درونمایه شعر ناصرخسرو

ناصر خواستار جامعه‌ای‌ است پیراسته و پاک؛ دور از مفاسد اخلاقی، آدم‌کشی، دزدی، رشوه‌خواری، خیانت، چاپلوسی، عیش و عشرت. وی معتقد است که چنین جامعه‌ای جز زیر سیطره دین بوجود نمی‌آید. ناصر مدیحه‌گویی را دروغ می‌شمارد و از شاعرانی که امیران و سلاطین را مدح می‌کنند بیزار است، او شاعری را می‌پذیرد که شعرش راهنمای مردم باشد. محور شعر ناصر عقیده مذهبی و اخلاق است و وی همه چیز را زیر سیطره‌ای این دو قرار داده، از این رو دیوان اشعارش اغلب مشتمل است بر باورهای دینی، اخلاق و بقول امروزی اشعار سیاسی در انتقاد از میران، شاهان و سرایندگان ستایشگر، انتقاد از عالمان دینی که دین را وسیله قرار داده خود تا گلوگاه غرق در گناه هستند.

ناصر در اشعار خویش به قرآن استناد می‌کند. در بسیار موارد آیات قرآن را تضمین می‌کند. وی برای قرآن درونسو و بیرونسو و یا به معنای دیگر تنزیل و تآویل قایل است. وی معتقد است که هرکس بی تاویل به قرآن دست یازد او گمراه است. قرآن دختری پوشیده است که زیورش علی است و قرآن بدون این تاویل موجب هلاک است.

ناصرخسرو بلخی (481–394 هجری) یکی از نابغه‌های فکری و شاعر مشهور ادب فارسی دری در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) محسوب می‌گردد. ابو معین ناصر پسر خسرو پسر حارث قبادیانی، شاعر، حکیم، نویسنده و سیاح مشهور و داعی بزرگ اسماعیلی در کیش اسماعیلی معروف به حجت خراسان در سال 394 ه. در قبادیان بلخ (در شمال افغانستان امروزی) بدنیا آمد است. ناصر خسرو در آعاز زندگی در دربار پادشاهان غزنوی اشتغال داشت، اما در سال در اثر خوابیکه دیده بود به قول خودش از خواب غفلت بیذار شد، شغل دیوانی را کنار گذشت و در جستجوی خقیقت، معرفت و کمال به مسافرت پرداخت، تا سال 444 هجری در مسافرت یسر برد. وی مدت هفت سال سرزمین عربستان و شمال شرقی و جنوب غربی و مرکزی ایران و آسیای صغیر و شام و سوریه و فلسطین و مصر و قیروان و سودان را سیاحت کرد. مدت سه سال در مصر بماند، درین مسافرت هفت ساله با حکما و دانشمندان ئ علمای ادیان مختاف ملاقات کرد و مباحثات آراست در مصر با الموید فی الدین شیرازی ملاقات نموده و از طریق وی در مصر بدیدار خلیفة فاطمی (امام اسماعیلی) المستنصربالله مشرف گردید، او کیش اسماعیلی را موافق میل و آرزوی خود یافت و بدان پیوست و عنوان حجت خراسان را دریافت نمود. و در سال 444 ه. که حدود پنجا سال داشت به خراسان بر گشت و به بلخ زادگا اصلی خویش فرود آمد، و بدعووت مردم به کیش اسماعیلی پرداخت. اما با خصومت امرای سلجوقی ترک مواجه شد. امرای سلجوقی شاید هم با اشاره خلفای بغداد (عباسیان) که دشمنان خونی اسماعیلیان هستند عوام و علمای اهل سنت را علیه وی تحریک کرده، باب خصومت را باز نمودند. عوام در تبانی با ملاها دست به آشوب زده به خانه اش هجوم برده به آتش کشیدند. آخر نا گزیر خانه و کاشانه را ترک نموده متواری گشت، ایتدا به مازندران رفت و بعد به گرگان و بالاخره به (یمگان) بدخشان (افغانستان) پناهنده شد و بقیة عمر خود را در آنجا گذراند. ناصرخسرو بقیه عمر خود در بدخشان به تحقیق و تصنیف و تآلیف پرداخت، تا آنکه در سال 481 هجری پدرود حیات گفت.

1 - سفرنامه (شرح مسافرت هفت ساله)

2 - زاد المسافرین (عقاید فلسفی او را توضیح میدهد .)

3 - وجه دین (در بارة احکام شریعت به طریقة اسماعیله .) 4 - خوان الاخوان 5- روشنایی نامه 6 - سعادت نامه 7- دلیل المتحرین 8 - دیوان اشعار 9-جا مع الحکمتین و کتب چند دیگری منسوب به ناصرخسرو هستند که به مرور زمان از بین رقته‌اند و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان در نزد اشخاص و افراد محفوظ هستند.

حکیم ناصرخسرو دارای تآلیفات زیادی بوده مه برخی از آنها به مرور زمان نابود گشته شوربختانه به دوران ما نرسیده اند. چنانچه خود در بارة تالیفات و تصنیفاتش گوید:

منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن زین چرخ پر ستاره فزون است اثر مرا

این کتابها عبارت اند از:

1 - دیوان اشعار به فارسی

2 - دیوان اشعار عربی که در دست نیست. خود در مورد دو دیوان پارسی و عربی خویش گوید:

بخوان هر دو دیوان من تا ببینی یکی گشته با عنصری بحتری را

یا:

این فخر بس مرا که با هر دو زبان حکمت همی مرتب و دیوان کنم

3 - جامع الحکمتین - رسالة است به نثر دری در بیان عقاید اسماعیلی.

4 - خوان الاخوان - کتابی است به نثر دری در اخلاق و حکمت و موعظه.

5 - زادالمسافرین - کتابی است در حکمت الهی بزبان دری.

6 - گشایش و رهایش - رساله لیست به نثر دری شامل سی سوال و جواب آنها.

7 - وجه دین - کتابیست به نثر دری در مسایل کلامی و باطن عبادات و احکام شریعت.

8 - دلیل المتحرین - مفقود.

9 - بستان العقول - آنهم مفقود.

10 - سفرنامه - کتابیست که خلص محتوای سفر هفت ساله اش را در بر دارد.

11 - سعادت نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.

12 - روشنایی نامه - این هم یک رساله منظوم است.

به غیر از اینها کتب و رسالات دیگری نیز منصوب به حکیم ناصرخسرو هستند که ازین قرار اند:

اکسیر اعظم، قانون اعظم، دستور اعظم، کنزالحقایق، رسالة الندامه الی زادالقیامه و سرالاسرار

رباعیات

کیوان چو قران به برج خاکی افگند

زاحداث زمانه را به پاکی افگند

اجلال تو را ض سماکی افگند

اعدای تو را سوی مغاکی افگند

* * *

تا ذات نهاده در صفائیم همه

عین خرد و سفره‌ی ذاتیم همه

تا در صفتیم در مماتیم همه

چون رفت صفت عین حباتیم همه

* * *

ارکان گهرست و ما نگاریم همه

وز قرن به قرن یادگاریم همه

کیوان کردست و ما شکاریم همه

واندر کف آز دلفگاریم همه

* * *

با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی

کایزد به کسی داد جهان سخت ملی

بیرون برد از سر بدان مفتعلی

شمشیر خداوند معدبن علی

مسمط

ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون

هم تو شریف هم تو دون هم گمره و هم رهنمون

دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتهی

* * *

انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

گویا ولیکن بی زبان جویا ولیکن بی‌وفا

* * *

چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر

جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر

بارد به مینا بر درر و آرد پدید از نم نما

* * *

اکنون صبای مشک شم آرد برون خیل و حشم

لل برافرازد علم همچون ابر در آرد ز نم

چون بر سمن ننهی قدم در باغ چون بجهد صبا؟

* * *

بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد

چون برق خنجر بر کشد گلبن‌وشی در بر کشد

بلبل ز گلبن برکشد در کله‌ی دیبا نوا

* * *

گیتی بهشت آئین کند پر لل نسرین کند

گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند

آهو سمن بالین کند وز نسترن جوید چرا

* * *

گلبن چو تخت خسروان لاله چون روی نیکوان

بلبل ز ناز گل نوان وز چوب خشک بی روان

گشته روان در وی روان پوشیده از وشی قبا

* * *

ای روزگار بی‌وفا ای گنده پیر پر دها

احسانت هم با ما بر بلا زار آنکه بر تو مبتلا

ظاهر رفیق و آشنا باطن روانخوار اژدها

* * *

ای مادر فرزندخوار ای بی‌قرار بی‌مدار

احسان تو ناپایدار ای سر بسر عیب و عوار

اقوال خوب و پرنگار افعال سرتاسر جفا

* * *

آن شیر یزدان روز جنگ آتش به روز نام و ننگ

آفاق ازو بر کفر تنگ از حلمش آمخته درنگ

آسوده خاک تیره‌رنگ المرتجی والمرتضی

* * *

ای ناصر انصار دین از اولین وز آخرین

هرگز نبیند دوربین چون تو امیرالممنین

چون روز روشن شد مبین آثار تو بر اولیا

* * *

ایشان زمین تو آسمان ایشان مکین و تو مکان

بر خلق چون تو مهربان کرده خلایق را ضمان

روز بزرگ تو امان ای ابتدا و انتها

* * *

بنیاد عز و سروری آن سید انس و پری

قصرش ز روی برتری برتر ز چرخ چنبری

وانگشتریش از مشتری عالیتر از روی علی

* * *

گردون دلیل گاه او خورشید بنده‌ی جاه او

تاج زمین درگاه او چرخ و نجوم و ماه او

هستند نیکوخواه او دارند ازو خوف و رجا

* * *

ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی

معنی چشمه‌ی زمزمی بل عیسی‌بن مریمی

لابل امام فاطمی نجل نبی و اهل عبا

* * *


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 366 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468

منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

پژوهش حاضر با عنوان بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 206 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 179
بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

چکیده

پژوهش حاضر با عنوان "بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو" کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی. یافته های این پژوهش از طریق بررسی منتخب اشعار شاملو در کلیه مجموعه آثارش بدست آمده است. در این پژوهش این نکته را دریافتیم که راز زیبایی و زبان نسبتا منحصر به فرد شعر شاملو در فراهنجاری های زبانی خاصی است که او در اشعارش از آنها بهره برده است؛ فراهنجاری هایی از نوع واژگانی، صرفی، نحوی ،معنایی و کهن گرایی. با بررسی آین فراهنجاری ها در منتخب اشعار شاملو پی بردیم که برجسته ترین فراهنجاری بکار رفته در اشعار، فراهنجاری زمانی یا همان کهن گرایی است، که شاملو بطرز مبالغه آمیزی در اشعارش از آن بهره برده بطوری که زبان شعرش را نسبتا یکدست آرکائیک کرده است.

شاملو با بهره گیری از این قبیل شگردها نه تنها به زیبایی، صلابت، فصاحت و بلاغت اشعارش افزوده بلکه کاربرد فراهنجاری هایی از این دست توسط او به آفرینش سبکی منحصر به فرد با عنوان "شعر سپید" انجامیده است.

پیشگفتار

ادبیات به اقتضای ماهیت خود که دربارﮤ زندگی و پیچیدگی وجوه گوناگون آن است، از سرشتی پذیرنده برخوردار است و این قابلیت را دارد که از دیدگاه علوم دیگر مورد بررسی قرار گیرد. سالهاست که شیوه هایی در نقد ادبی متداول شده اند که اصول و روشهای آنها از علوم نشأت می گیرد؛ از قبیل نقد فلسفی، نقد روانکاوانه، نقد تاریخ مبنایانه، نقد ساختار گرایانه، نقد مارکسیستی، نقد صور نوعی، نقد جامعه شناسانه، نقد نشانه شناسانه، و... . با این حساب زبانشناسی را نباید یک استثنا تلقی کرد. از آنجا که زبانشناسی مطالعه ی علمی زبان یعنی تار و پود بوجود آورندﮤ ادبیات است، قاعدتاً می تواند با نقد ادبی پیوند داشته باشد.(خوزان مریم، 1369، ص 12)

پیشرفت سریع دانش زبانشناسی در قرن حاظر به فراهم آوردن امکاناتی جدید برای مطالعه ی زبان و ادبیات انجامیده است. حاصل پژوهش هایی از این دست در زمینه ی زبان به شکل مجموعه ای از دستورهای ساختاری در اختیار ما است، و اگرچه استفاده از امکانات ساختگرایی در زمینه ی ادبیات و بررسی ویژگی های آن گامهای نخستین راه را می پیماید، بازده آن حتی امروز نیز چشمگیر است.

پیشگامان استفاده از زبانشناسی در ادبیات و پیروان آن سعی داشته و دارند که برای ادبیات بطور اعم و هر یک از گونه های ادبی بطور اخص توجیهی زبانشناختی بیابند و توصیفی علمی از هر فن ادبی به دست دهند، زیرا چنین می نماید که استفاده از فنون پراکنده ای چون عروض و قافیه، بدیع، معانی و بیان در مطالعات ادبی سنتی در چهارچوب مبنایی نظری قابل توجیه نباشد.(صفوی کورش، 1383، ص 7)

مجموعه ی حاضر با این امید نوشته شده است که دانشجویان و علاقه مندان به زبانشناسی بتوانند تصویری کم و بیش روشن از کاربرد زبانشناسی در ادبیات بدست آورند. اما پنداری خطاست اگر تصور کنیم صرف آشنایی با مباحث زبانشناسی می تواند مجوزی برای بررسی ادبیات باشد.

از آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که زبانشناسان مایل به تجزیه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی، باید پیش از کار، شناخت کافی از ادبیات داشته باشند؛ و به همین ترتیب، منتقدان ادبی که قصد نقد متون ادبی با شیوﮤ نقد زبانشناسانه را دارند، باید نخست با آن مباحثی از زبانشناسی که به این زمینه مربوط می شود آشنا باشند.

زبان با تمام شگردهای شاعرانه ای که آن را به چشم خواننده بیگانه و خلاف عادت می سازد، در خدمت بیان عاطفه و حادثهٴ ذهنی انگیخته از آن است. اما زبان خاص شعر نه تنها بیگانه نمایی خاص خود را در پرتو عاطفه ی آمیخته با معنی یا معنی گرایی حادثه انگیز به دست می آورد، بلکه در عین حال کلید های گشودن طلسم گنج عاطفه و معانی پنهان و رمز زیبایی ها و ظرافت های شعر را در خود نهفته دارد. عناصر آشنایی زدایی از زبان که هم می تواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است. اما برجسته ترین آنها را می توان به مقوله های موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هر یک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاه گسترده که به آن بنگریم، چنان که اشاره کردیم، از دیدگاه نظریه پردازان جدید، مهم ترین عنصر شعر است. شکلوفسکی، که شعر را رستاخیز کلمه ها خوانده است، زبان شعر را از همین چشم انداز گسترده دیده است و به همین سبب تعریف او می تواند دربرگیرندﮤ تعریف های متعدد دیگری که بر اساس توجه و تاکید بر یکی از این ابعاد گستردﮤ زبان، صورت گرفته است، نیز باشد: (( اگر بپذیریم که مرز "شعر و نا شعر"، همین رستاخیز کلمه هاست، یعنی تمایز و تشخیص بخشیدن به واژه های زبان، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که چون "رستاخیز کلمه ها" یا صورت تشخیص یافتن آنها در زبان می تواند هم علل و هم صور متعدد داشته باشد، کسی که در تعریف شعر، وزن و قافیه را اساس قرار می دهد، درک او از قیامت کلمه ها، و تمایز زبان شعر از زبان مبتذل و اتوماتیکی، در حد وجود وزن و قافیه و یا عدم آنهاست، آنکه فراتر از این می رود و شعر را کاربرد مجازی زبان تعریف می کند، او نیز تمایز با قیامت کلمات را در جابجا شدن مورد استعمال آنها می داند...)).(شفیعی کدکنی محمدرضا، 1358، ص 6)

به هر حال هر تعریفی که از شعر تا کنون به دست داده شده است براساس مصادیق موجود بوده است. و این مصادیق همواره رو به تغییر و تبدیل و تحول پذیر بوده است. نظریه های جدید تکمیل و توسعه ی نظریه های قدیم براساس دگرگونی و غلبه ی نوعی خاص از مصادیق، یا پیدا شدن مصداق های تازه به علت تغییر وضع هستی انسان در جهان بوده

است. زبان عاطفه در شعر، اگر در مفهومی گسترده آن را در نظر آوریم، مهم ترین عنصر مشترک و پایدار شعر در طول قرن ها هم در حوزﮤ مصادیق و هم در حوزﮤ نظریه های متنوع است. (تقی پور نامداریان، 1381، ص 82)

پژوهش حاضر با نام بررسی فراهنجاری های زبانی در شعر احمد شاملو به عنوان پایان نامه ی کارشناسی ارشد، طرحی بین رشته ای محسوب شده و مانند پلی بین زبانشناسی به لحاظ علمی از یک سو، و ادبیات فارسی به لحاظ ادبی از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند.

به دلیل این که در ادبیات فارسی بیشتر به ویژگی های زیبایی شناختی آثار ادبی پرداخته شده، و جای بررسی های علمی آن تقریبا خالی مانده یا اگر پژوهشی انجام شده رد پای آن در تحقیقات زبانشناسی بسیار کمرنگ است؛ لذا به جز تعداد محدودی اثر پژوهشی با موضوعاتی از این قبیل، این طرح کار نسبتأ نویی به حساب می آید. از این جهت در این پژوهش سعی بر این بوده تا از زبانشناسی به عنوان دانش بررسی زبان بطور عام، و زبان شعر بطور خاص، برای انجام این مهم استفاده شود.

در زمینه آشنایی با شعر شاملو تالیفات اندکی وجود دارد که می توان گفت هر کدام در کامل کردن دیگری نقش بسزایی داشته است اما با این حال بدلیل پیچیده بودن شعر شاملو چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ زبانشناختی این کوششها هنوز هم بسیار اندک بوده و بررسی های بیشتری را می طلبد.

بعضی از این تالیفات که به نقد و بررسی شعر شاملو پرداخته است را می توان شامل موارد زیر دانست:

امیرزاده کاشی ها، نوشته دکتر پروین سلاجقه؛ سفر در مه، نوشته تقی پور نامداریان؛ طلا در مس، نوشته ابراهیم براهنی؛ سنگ بر دوش؛ شعر زمان ما وغیره.

تا جایی که نویسنده این سطور بررسی کرده است در بین مقالات و رساله های انجام شده نیز تحقیقی که مستقیما به بررسی شعر شاملو پرداخته باشد وجود ندارد به جز دو پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوعات مشابه، بررسی زبانشناختی اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.

این پژوهش بطور کلی تلاشی است در جهت طبقه بندی زبانشناختی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو، و در تحلیل نهایی کوششی است برای یافتن پاسخ به این پرسش که میزان بکارردن فراهنجارهایی در شعر به چه گونه ای است.

به این ترتیب می توان گفت که پژوهش حاضر به بررسی زبانشناختی شعر شاملو به عنوان سبکی از شعر فارسی می پردازد و هدف های زیر را دنبال می کند:

هدف اول این پایان نامه، بررسی زبانشناختی و علمی فراهنجاری های زبانی گزیده ای از اشعار احمد شاملو، یعنی آنچه زبان او را به شعر بدل کرده است، و پس از آن تبیین و رده بندی این فراهنجاری ها به لحاظ جنبه های مختلف زبانی، از جمله نحوی، معنایی، واژگانی و غیره می باشد.

هدف دوم در این طرح، شناساندن یک سبک ادبی به لحاظ معیارهای زبانشناختی خاص آن سبک است.

در واقع منظور اصلی از این طرح، فراهم آوردن زمینه های آشنایی بیش تر و دقیق تر و سنجیده تر با شعر شاملوست.

بنا بر آنچه اشاره شد، اساس بررسی شعر شاملو در این پایان نامه بررسی و توصیف زبان شعر او است. از این رو در این پژوهش به تحلیل و توصیف عناصری که زبان شعر شاملو را فراهنجار کرده است، به خصوص در حوزﮤ صرف و نحو و واژگان و ترکیبات زبان و دیگر عناصری که به این مباحث و به دیگر شگرد های فراهنجاری از زبان مربوط است، خواهیم پرداخت.

شاید اشاره به این نکته بی فایده نباشد که در این بررسی، به توصیف شعر شاملو و قضاوت درباره ی آن بر اساس این توصیف پرداخته شده است. بنابراین بررسی افکار و عواطف مطرح در شعر او که بخشی از این توصیف است، دلیل قبول یا رد نظرگاه های شاملو درباره ی مقوله های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست.

به هنگام جمع آوری نمونه های ادبی به هیچ وجه به ارزش ادبی آن ها توجه نشده است؛ زیرا این کار ممکن است از ارزش علمی کار بکاهد؛ به همین دلیل تمامی نمونه ها بطور اتفاقی و بدون کوچکترین پیش انگاری انتخاب شده اند. در ضمن شاملو در نوشتن اشعارش از دیکتهٴ خاص خود استفاده کرده است؛ در واقع او در نوشتن روش جدایی کلمه ها از پیشوند و پسوند آنها، و استفاده از "ی" به جای همزه، را به کار برده است. در این پایان نامه سعی بر آن شده تا حد ممکن در نوشته های شاملو هیچ دست کاری نشود، لذا ممکن است خطا های دیکته ای و نگارش زیادی در این پایان نامه دیده شود که به لحاظ بکر ماندن دست نوشته های شاملو آنها را نادیده می انگاریم.

ساختمان اصلی رسالهٴ حاضر در سه فصل به دست داده شده است. فصل نخست الزامأ به ملاحظات نظری اختصاص یافته است تا چهارچوب نظری این بررسی مشخص گردد.

فصل دوم به پیشینهٴ مطالعات زبانشناختی ادبیات اختصاص یافته است. در این فصل بیشترین توجه معطوف مطالعاتی می شود که به شکلی با بررسی حاضر ارتباط دارند.

فصل سوم در برگیرندﮤ هستهٴ اصلی بررسی حاضر است. در این فصل فراهنجاری های زبانی در شعرهای منتخب شاملو مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل چهارم از طریق آمار و اطلاعات به دست آمده در فراهنجاری های زبانی توصیف و طبقه بندی می شوند. این فصل حاوی مرتبط با تعداد و آمار فراهنجاریهای زبانی در منتخب اشعار شاملو نیز می باشد.

فهرست منابع پژوهش نیز در پایان رساله به دست داده می شود.



مقدمه

فصل حاضر شامل پنج بخش است که در مجموع، چهار چوب نظری بررسیهای بعدی رابه دست میدهد. از آنجا که مبنای نظری بررسی حاضر نقش ادبی زبان است، بخش نخست به ارائه ی نقشهای زبان از دیدگاه صورتگرایان می پردازد. در بخش بعد نقش ادبی زبان به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار می گیرد. بخش سوم و چهارم به بررسی نقش های زبان هنجار و فراهنجار اختصاص داده خواهد شد و سر انجام با توجه یه این که از دیدگاه ساختگرایان، هنر آفرینی در قلمرو ادبیات از طریق فرایند برجسته سازی توجیه می گردد، بخش پنجم به این فرایند و دو گونهٴ آن یعنی هنجار گریزی و قاعده افزایی می پردازد. در این بخش به فرایند قاعده افزایی کمتر پرداخته می شود، زیرا هدف اصلی این نوشته در کل، بررسی فرایند هنجار گریزی و طبقه بندی گونه های آن است.

1-1 نقشهای زبان

کمتر کتابی درزمینه ی زبانشناسی می توان یافت که بخشی از آن به توصیف نقش های زبان اختصاصی داده نشده باشد. درمیان تمامی این توصیف ها، بیش از همه باید به دید گاه مارتینه(Martinet, A 1960) هلیدی(Halliday, M.A. K. et al.1973. ) ویا کوبسن(Jakobson, R, 1960) توجه کرد.

در قرن بیستم که زبان شناسی وارد مرحله نوینی شد زبان شناسان نظراتی متفاوت درباره نقش های زبان ارائه دادند، همچنین روان شناسان و اهل منطق. بعضی نقش های زبان را چهار تا دانسته اند و بعضی بیشتر، حتی یعضی برای زبان پانزده نقش بر شمرده اند. چند عامل یا اشکال سبب اختلاف نظر دانشمندان در مورد نقش های زبان شده است. ما در این گفتار ضمن بررسی نظرات این سه زبان شناس معروف درباره نقش های زبان، به بررسی اشکالات تقسیم بندی آنان می پردازیم و نظر جدید خود راارائه می دهیم.( وحیدیان کامیار، تقی. 1383. صص 28-29.)

نقش های گوناگون که این زبانشناسان به دست داده اند، به نظر می رسد که کامل کننده یکدیگرند وچنین می نماید که طرح به دست داده شده از سوی یا کوبسن را بتوان نمونه ای منسجم تر دراین میان دانست.

یاکوبسن به هنگام طرح نقش های زبان(فالر، راجر و دیگران. 1369، ص 77) .

ابتدا نموداری کلی از روند ایجاد ارتباط به دست می دهد. به اعتقاد وی، گوینده پیامی را برای مخاطب می فرستد، پیام زمانی موثر خواهد بود که معنایی داشته باشد وطبعاً می باید از سوی گوینده رمز گذاری واز سوی مخاطب رمز گردانی شود. پیام از طریق مجرای فیزیکی انتقال می یابد. وی فرایند ارتباط کلامی را درنمودار (1) به دست می دهد. فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 77.)

موضوع

پیام

مخاطب ........................................................گوینده

مجرای ارتباطی

رمز

نمودار (1)

یا کوبسن شش جزء تشکیل دهندهٴ فرایند ارتباط یعنی گوینده، مخاطب، مجرای ارتباطی، رمز پیام وموضوع را که حاصل معنی است، تعیین کنندﮤ نقشها ی ششگانه­ی زبان می داند.

1-1-1 نقش های زبان از دیدگاه یاکوبسن

وی دراصل دیدگاه بولر را مبنای کار خود قرارمی دهد(Bühler, K, 1935. P. 25 ) وبه تکمیل آن می پردازد این نقشهای ششگانه عبارتند از:

1-1-1-1 نقش عاطفی(emotive)

به اعتقاد یاکوبسن دراین نقش از زبان جهت گیری پیام به سوی گوینده است. این نقش زبان تأثیری ازاحساس خاص گوینده را به وجود می آورد، خواه گوینده حقیقتاًًًًًً آن احساس را داشته باشد وخواه وانمود کند که چنین احساسی را دارد فالر، راجر و دیگران،1369، ص 78). یاکوبسن معتقد است که نقش صرفاً عاطفی زبان در حروف ندا تظاهر می یابد، مانند « ای وای » یا حتی اصواتی نظیر«نچ نچ »وجز آن. این نقش نخستین بار توسط مارنی مطرح شد(Lyons, J. 1977. P. 52.

). این همان نقشی است که مارتینه آن را با اندکی کسترش «حدیث نفس» می نامد(Martinet, A. Eléments de Linguistique Générale, Paris, 1977. p. 10. )

1-1-1-2 نقش ترغیبی(conative )

دراین نقش جهت گیری پیام به سوی مخاطب است. ساختهای ندایی یا امری را می توان بارز ترین نمونه های نقش ترغیبی زبان دانست. صدق یا کذب این گونه ساختها قابل سنجش نیست، مانند«این کتاب را بخوان »، «ای خدا» و جزآن. این نقش زبان، پیش از یاکوبسن با اندک تفاوتی از سوی بولر مطرح شده بود. آنچه مارتینه تحت عنوان حدیث نفس به دست می دهد، در اصل آمیزه ای از نقش عاطفی و برخی از ساختهای ندایی مطروحه درنقش ترغیبی است. ازنظر مارتینه صورتهایی نظیر«ای وای»و« یا خدا» هردو در چهار چوب نقش حدیث نفس زبان قرار می گیرند.( Martinet, A. 1977. PP. 9-10.)

1-1-1-3 نقش ارجاعی(refrential)

دراین نقش، جهت گیری پیام به سوی موضوع پیام است و صدق وکذب گفته هایی که ازنقش ارجاعی برخوردارند به دلیل آن که جملاتی اخباری به شمار می روند، از طریق محیط امکان پذیر است. مانند « امروز باران می بارد»، « برادرم به دانشکده رفته است» وجز آن. یا کوبسن براین نکته تاکید دارد که تمایز میان نقش ارجاعی ونقش ترغیبی زبان از طریق امکان تشخیص صدق یا کذب گفته مشخص می گردد وجملات اخباری زبان تماماً از نقش ارجاعی برخوردارند. لاینز(Lyons, J, 1977. P. 50.)

این نقش را توصیفی(Descriptive) و بولر آن را بیانی انگلیسی می نامد(- Lyons, J 1977. P.52.).

1-1-1-4 نقش فرازبانی(metalinguistic )

به اعتقاد یا کوبسن، هرگاه گوینده یا مخاطب یا هر دو آنها احساس کنند لازم است از مشترک بودن رمزی که استفاده می کنند مطمئن شوند، جهت گیری پیام به سوی رمز خواهد بود. درچنین شرایطی زبان برای صحبت دربارﮤ خود زبان به کار می رود و واژگان مورد استفاده شرح داده می شود. از نقش فرازبانی بویژه درفرهنگهای توصیفی استفاده می شود، برای نمونه جمله ای نظیر «عمو یعنی برادر پدر» نشان دهندﮤ کاربردی فرازبانی است، یا مثلاً « گفتم جواد، جیم واو الف دال » Lyons, J 1977. P.10.)

1-1-1-5 نقش همدلی(phatic)

دراین نقش، جهت گیری پیام به سوی مجرای ارتباطی است. بنا به گفته­ی یاکوبسن، هدف برخی از پیام ها این است که ارتباط برقرار کنند، موجب ادامه­ی ارتباط شوند یا ارتباط را قطع کنند، برخی دیگر عمدتاً برای حصول اطمینان از عمل کردن مجرای ارتباط استفالر، ترجمه مریم خوزان. ، ص79). مانند «الو؛ صدایم را می شنوی؟ »،« خانم وبچه ها چطورند؟» وجز آن.

1-1-1-6 نقش ادبی(literally)

دراین نقش از زبان، جهت گیری پیام به سوی خود پیام است. دراین شرایط پیام فی نفسه کانون توجه قرار می گیرد. به اعتقاد یاکوبسن، پژوهش دربارﮤ این نقش زبان بدون درنظر گرفتن مسائل کلی زبان به ثمر نخواهد رسید واز سوی دیگر بررسی زبان نیز مستلزم بررسی همه جانبهنقش شعریpoetic آن است(فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 81.)

به اعتقاد نگارنده این سطور کاربرد اصطلاح « نقش شعری» واستفاده از واژﮤ« شعر» یاکوبسن خود براین نکته اذعان دارد که نقش شعری زبان را نمی توان محدود به شعر دانست وساختار شعر نیز محدود به نقش شعری زبان نیست بنابراین شاید بهتر باشد از این پس دراین مختصر به هنگام طرح این زبان از اصطلاح « نقش ادبی» استفاده شود، که دراصل همان نقشی است که ماتینه آن را« نقش زیبایی آفرینی» می نامد.( Martinet, A, 1977. P. 10.)

به این ترتیب می توان براساس دیدگاه یاکوبسن، نمودار (2) را که تلفیقی از عناصر سازندﮤ ارتباط ونقشهای ششگانه­ی زبان است به دست داد:

فهرست مطالب

پیشگفتار............................................................................................................... 2

1- مباحث نظری..................................................................................................

مقدمه .................................................................................................................. 2

1-1 ساختگرایی................................................................................................... 3

1-2 زبان و نشانه ................................................................................................ 3

1-2-1 زبان و گفتار.............................................................................................. 4

1-2-2 نشانه زبانی ............................................................................................... 5

1-2-3 رابطه ....................................................................................................... 5

1-2-4 همزمانی و درزمانی ................................................................................... 5

1-3 نقش های زبان ............................................................................................. 8

1-3-1 نقش های زبان از دیدگاه یاکوبسن............................................................... 9

1-3-1-1 نقش عاطفی.......................................................................................... 9

1-3-1-2 نقش ترغیبی.......................................................................................... 10

1-3-1-3 نقش ارجاعی ........................................................................................ 10

1-3-1-4 نقش فرازبانی ....................................................................................... 10

1-3-1-5 نقش همدلی ......................................................................................... 11

1-3-1-6 نقش ادبی ............................................................................................ 11

1-3-2 اشکالات تقسیم بندی یاکوبسن.................................................................... 12

1-3-3 اشکالات تقسیم بندی مارتینه....................................................................... 13

1-3-4 اشکالات تقسیم بندی هلیدی ...................................................................... 13

1-4 نقش زیبایی آفرینی یا ادبی............................................................................. 14

1-5 نقش های زبان هنجار..................................................................................... 17

1-6 نقش های زبان فراهنجار................................................................................. 17

1-7 برجسته سازی ادبی ....................................................................................... 19

1-7-1 فراهنجاری ............................................................................................... 20

1-7-1-1 فراهنجاری واژگانی................................................................................ 22

1-7-1-2 فراهنجاری نحوی ................................................................................. 22

1-7-1-3 فراهنجاری نوشتاری............................................................................... 23

1-7-1-4 فراهنجاری معنایی.................................................................................. 23

1-7-1-5 فراهنجاری گویشی ............................................................................... 24

1-7-1-6 فراهنجاری سبکی ................................................................................. 24

1-7-1-7 فراهنجاری زمانی (کهن گرایی) .............................................................. 25

1-7-2 قاعده افزایی.............................................................................................. 25

2- پیشینه............................................................................................................. 25

مقدمه................................................................................................................... 28

2-1 مطالعات زبانشناختی ادبیات در غرب.............................................................. 28

2-2 مطالعات زبانشناختی ادبیات در ایران .............................................................. 32

3- فراهنجاری های زبانی شعر شاملو......................................................................

مقدمه...................................................................................................................

3-1 فراهنجاری زمانی یا کهن گرایی......................................................................

3-1-1 کهن گرایی صرفی .................................................................................... 36

3-1-1-1 بکار بردن پسوند جمع ساز "گان"........................................................... 36

3-1-1-2 بکار بردن پسوند جمع ساز "ان"............................................................. 37

3-1-2 کهن گرایی نحوی ..................................................................................... 37

3-1-2-1 کاربرد "را" به جای "به"، "با"، و "برای"............................................... 37

3-1-2-2 رعایت "ی" شرط در جملات شرطی...................................................... 39

3-1-2-3 افزودن پیشوند "ب" در آغاز فعل برای تأکید........................................... 39

3-1-2-5 بکار بردن "همی" به جای "می"............................................................. 41

3-1-2-6 افزودن "ا" در آخر اسم یا اسم مصدر برای تعظیم، تفخیم و تعجب............ 41

3-1-3 کهن گرایی واژگانی .................................................................................. 41

3-1-3-1 فعل های کهن ...................................................................................... 41

3-1-3-1-1 فعل های ساده................................................................................... 42

3-1-3-1-2 فعل های پیشوندی ............................................................................ 49

3-1-3-1-3 فعل های مرکب ................................................................................ 58

3-1-3-1-4 عبارت های فعلی ............................................................................. 64

3-1-3-2 اسم های کهن ....................................................................................... 69

3-1-3-3 صفت های کهن ................................................................................... 77

3-1-3-4 قیدهای کهن ......................................................................................... 81

3-1-3-4-1 قیود یا ادوات شک وتردید................................................................. 81

3-1-3-4-2 قیود یا ادوات تشبیه .......................................................................... 83

3-1-3-4-3 قیود و حروف ربط مرکب.................................................................. 86

3-1-3-5 حرف اضافه های کهن .......................................................................... 91

3-1-3-6 ضمایر کهن........................................................................................... 99

3-1-3-6-1 ضمایر شخصی.................................................................................. 99

3-1-3-6-2 ضمایر انعکاسی ................................................................................ 100

3-1-3-6-3 ضمایر اشاره...................................................................................... 102

3-1-4 کهن گرایی معنایی..................................................................................... 104

3-2 فراهنجاری واژگانی ....................................................................................... 109

3-2-1 واژگان جدید............................................................................................. 109

3-2-1-1 ترکیبات ابداعی ..................................................................................... 110

3-2-1-1-1 اسم + اسم......................................................................................... 110

3-2-1-1-2 اسم + صفت...................................................................................... 112

3-2-1-1-3 صفت + اسم...................................................................................... 113

3-2-1-1-4 اسم + پسوند..................................................................................... 116

3-2-1-1-6 پیشوند + اسم....................................................................................

3-2-1-1-7 پیشوند + صفت.................................................................................

3-2-1-1-8 اسم + بن فعل...................................................................................

3-2-1-1-9 صفت + بن فعل ...............................................................................

3-2-1-1-10 حرف اضافه + بن فعل.....................................................................

3-2-1-2 واژگانی ابداعی .....................................................................................

3-2-1-3 عبارت های ابداعی ...............................................................................

3-2-2 فعل های جدید..........................................................................................

3-3 فراهنجاری نحوی...........................................................................................

3-3-1 جابجایی نهاد.............................................................................................

3-3-1-2 جابجایی فعل و عبارتهای فعلی .............................................................

3-3-1-3 جابجایی قید..........................................................................................

3-3-1-4 جابجایی ضمایر منفصل و متصل............................................................

3-3-1-5 جابجایی سایر عناصر جمله.....................................................................

3-3-1-5-1 جابجایی منادا....................................................................................

3-3-1-5-2 جابجایی جمله پیرو...........................................................................

3-3-2 ایجاد فاصله میان اجزای عبارت فعلی .........................................................

3-3-3 حذف عناصر جمله....................................................................................

3-3-4 کاربرد واژگان در نقش های متفاوت............................................................

3-3-4-1 کاربرد اسم به جای صفت.......................................................................

3-3-4-2 کاربرد صفت به جای صفت....................................................................

3-3-4-3 کاربرد صفت به جای اسم.......................................................................

3-3-4-4 کاربرد اسم به جای قید...........................................................................

3-3-5 استفاده از شناسه فعل به جای فعل...............................................................

3-4 فراهنجاری صرفی..........................................................................................

3-5 فراهنجاری معنایی..........................................................................................

4 نتیجه گیری........................................................................................................


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

کتاب گلستان سعدی و بهارستان جامی ، باغی است رنگارنگ و تن پوش آن زیبایی های لفظی و معنوی است ، که بر قامت این دو کتاب ، برازنده دوخته شده است در این رساله سعی بر این است که این دو کتاب به صورت موشکافانه ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 196 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

چکیده رساله

کتاب گلستان سعدی و بهارستان جامی ، باغی است رنگارنگ و تن پوش آن زیبایی های لفظی و معنوی است ، که بر قامت این دو کتاب ، برازنده دوخته شده است . در این رساله سعی بر این است که این دو کتاب به صورت موشکافانه ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد . که محتوای رساله، به پنج بخش اصلی تقسیم شده است که به ترتیب عبارتند از :

1- بررسی انواع نثر پارسی ، ( قرن چهارم تا قرن نهم هـ . ق ) در بستر تاریخ ادبیات .

2- مقامه چیست ؟ و چگونگی شکل گیری آن در ادب پارسی و ویژگی های مقامه نویسی و به راستی آیا گلستان ، نوعی مقامه می باشد ؟ مقایسه مقامات حمیدی و گلستان سعدی .

3- ویژگی های سبکی گلستان سعدی و بهارستان جامی و وجوه اشتراک و افتراق سبکی این دو اثر گرانبهای ادب پارسی .

4- بررسی حکایات گلستان و بهارستان ، از لحاظ وجوه اشتراک و افتراق و بررسی ویژگی های سبکی و بلاغی حکایات .

5- بررسی آیات و احادیث ، از جهت تاکید مطلب یا بار معنایی و بررسی اشعار عربی از جهت تاکید مطلب یا اشاره شعر ، به آیه و حدیث .

6- نتیجه گیری کلی از پایان نامه

پیشگفتار

خدای ، جهان آفرین را سپاس که به من این لطف عظیم را عنایت کرد ، که در گلزاری از معرفت و حکمت قدم بگذارم . و هر لحظه که در این بوستان عشق و محبت ، بیشتر تعمق می کردم ؛ درون خویش ، احساس زایدالوصفی داشتم که در سرزمینی زاده شده ام که محبت و عشق به همنوع ، در رگ های اجدادم ، حیات داشته است . و نشان می دهد که مردم کشورم ، روحشان و کالبد خاکیشان ، با عشق سرشته شده است . و شاعران و نویسندگان این مرز و بوم ، با نقاشی ماهرانه ی ، با قلم زرین خویش ، بر صفحه دل انسان ها می نگاشتند و نام آنها تا ابد جاودانه می ماند . و خوشبختانه این دو آموزگار بزرگ تعلیم و تربیت ، ادبیات تعلیمی کشورم ، ( سعدی و جامی ) با قلم روان خویش ، درس دوست داشتن به همنوع ، روی در روی شدن با مشکلات و نهراسیدن از آن ، توکل به خدا ، مبارزه با پلیدی و زشتی ، روی آوردن به باغ معرفت و دانایی را با فکر و اندیشه جاودانه خویش ، به ما ملت تمدن ساز ، تقدیم کرده اند . به راستی اگر سعدی نبود ؟ چه بر سر نثر زیبای پارسی می افتاد. هم اکنون زمانی فرا می رسید که باید در فرهنگ لغات ، واژگان پارسی را جستجو می کردیم. و از زبان شیرین پارسی جز نامی باقی نمی ماند .

جامی نیز به گردن ادب پارسی ، حق بزرگی دارد اگرچه در بهارستان ، نتوانسته است مانند : سعدی ، به پختگی و کمال دست پیدا کند . ولی به حق در دوره فضل فروشی نویسندگان پارسی ، که تکّلف و تصنّع را وارد ادبیات کردند . به حق عبدالرحمان جامی ، نیز با سادگی و روانی متن ، به ادبیات پارسی کمک شایان توجهی کرده است . که در این رساله ، در پنج بخش به مقایسه گلستان و بهارستان پرداخته شده است .

در پایان لازم است از استادان گرامی : جناب آقایان : دکتر رضا اشرف زاده و دکتر محمد فاضلی کمال سپاس و تشکر را داشته باشم که در این وادی علم و دانش با راهنمایی های و تشویقهای دلسوزانه خویش ، مرا به ادامه کارم دلگرم داشتند . و نکات زیادی از علم و معرفت را از محضر این دو بزرگوار فرا گرفتم . که همیشه فرا راه زندگیم می باشد . و از محضر استادان : دکتر محمد علوی مقدم ، دکتر محمود مهدوی ، و دکتر تقی وحیدیان کامیار نیز کمال تشکر را دارم و بی شک تاثیر این شاگردی و ادب آموزی و شهد شیرین آن برای همیشه در زندگیم باقی خواهد ماند و به آن افتخار می کنم .

فهرست مطالب

- چکیده رساله ................................................................................................................... 9

2- پیشگفتار ........................................................................................................................ 10

بخش اول : انواع نثر در بستر تاریخ ادبیات ( قرن چهارم تا قرن نهم هـ .ق ) ..... 13-26

1- مقدمه....................................................................................................................... 13-14

2- فصل اول 1- چگونگی شکل گیری نثر مرسل اول ..................................... 15

2- چگونگی شکل گیری نثر مرسل دوم ..................................... 15

3- ویژگیهای نثر مرسل اول و دوم ............................................... 16

3- فصل دوم 1- چگونگی شکل گیری نثر فنی در بستر تاریخ ادبیات ............... 17

1- موزون مرسل

2- موزون فنی

2- تقسیم بندی نثر موزون به دو دسته

3- ویژگی های نثر موزون مرسل ................................................. 18

4- ویژگی های نثر موزون فنی ............................................... 18-19

5- دیدگاه نثر نویسان درباره نثر موزون فنی ............................ 19-20

4- فصل سوم 1- نثر فارسی قرن هفتم و هشتم در بستر تاریخ ادبیات.............. 21-22

2- جایگاه نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم .....................................23

3- امتزاج نثر موزون مرسل و فنی در قرن هفتم در گلستان سعدی .. 24

1- مقدمه ......................................................................................................................................30

2- فصل اول 1- بحث لغوی مقامه ..................................................................................... 31

2- مقامات در معنی اصطلاحی ..................................................................... 32

3- ویژگی های مقامه ..............................................................................33-34

3- فصل دوم 1- گلستان و مقامات ...............................................................................35-37

2- وجوه اشتراک گلستان با مقامات ......................................................38-40

3- وجوه اشتراک گلستان با مقامات « جدال سعدی با مدعی » و « مقدمه کتاب »

4- وجوه اختلاف گلستان و مقامات .....................................................41-42

4- فصل سوم 1- مقامات حمیدی .................................................................................43-44

2- ارزش مقامات حمیدی در نثر فارسی ................................................44-45

3- مقایسه گلستان سعدی و مقامات حمیدی ..........................................46-49

بخش سوم : مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان ....................... 53-70

2- فصل اول 1- ویژگی های سبکی گلستان سعدی ..................................................53-57

2- ویژگی های سبکی بهارستان جامی ..................................................58-60

3- فصل دوم مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان

بخش چهارم : مقایسه حکایت های گلستان و بهارستان ............ 73-103

1- مقدمه ..............................................................................................................................73

2- بررسی بابهای گلستان و بهارستان از لحاظ وجوه اشتراک و افتراق ................................73-74

3- تشابه موضوع و مفهوم در حکایت اسکندر مقدونی .....................................................74-75

4- تقسیم بندی حکایات گلستان و بهارستان 1- در سیرت پادشاهان .......................... 76-84

به شش دسته اصلی از جهت اشتراک و افتراق 2- عشق و جوانی ................................85-91

موضوع ، شیوه سبک و بلاغت 3- در آداب صحبت ..............................92-95

4- سلامت و سلامتی ..............................96-98

5- بخشش و بخشندگی .........................99-101

6- قناعت ............................................102-103

بخش پنجم : بررسی آیات ، حدیث و اشعار در گلستان و بهارستان ........... 107-134

1- مقدمه ................................................................................................................................... 107

2- بررسی آیات قرآنی در گلستان 1- تاکید مطلب ........................................108-114

2- بار معنایی .....................................................115

3- بررسی آیات قرآنی در بهارستان 3- تاکید مطلب .........................................116-117

4- بار معنایی .....................................................118

4- بررسی احادیث گلستان 1- تاکید مطلب ........................................119-120

2- بار معنایی ـــــ

5- بررسی احادیث بهارستان 3- تاکید مطلب ...................................................121

4- بار معنایی ـــــ

6- بررسی اشعار عربی گلستان 1- تاکید مطلب ............................................122-129

2- بار معنایی ـــــ

3- اشاره به آیه و حدیث ................................ 130-131

7- بررسی اشعار عربی بهارستان 1- تاکید مطلب ............................................ 132-134

2- بار معنایی ــــــ

3- اشاره به آیه و حدیث ـــــ

8- نتیجه گیری کلی از پایان نامه .........................................................................................136-137


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود موسیقی شعر در غزلیات سنایی

موضوع این پایان نامه با عنوان « موسیقی شعر در غزلیّات سنایی » ، و هدف از این پژوهش ؛ آشنایی با موسیقی شعر در غزلیّات سنایی است و روش کار ، نظری و بر اساس پژوهش کتابخانه ای می باشد ابزار آن کتاب ها و منابع مرتبط با موضوع است
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 875 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 318
موسیقی شعر در غزلیات سنایی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

موسیقی شعر در غزلیّات سنایی

چکیده

موضوع این پایان نامه با عنوان « موسیقی شعر در غزلیّات سنایی » ، و هدف از این پژوهش ؛ آشنایی با موسیقی شعر در غزلیّات سنایی است . و روش کار ، نظری و بر اساس پژوهش کتابخانه ای می باشد . ابزار آن کتاب ها و منابع مرتبط با موضوع است . مطلع هر بیت به جهت تعیین انواع موسیقی در آن ، انتخاب شده است . سپس به تقطیع ، استخراج اوزان و نام بحرها ، پس از آن به یافتن قافیه ،‌ حدود واصناف و احیاناً عیوب آن و بررسی موسیقی درونی و معنوی در غزلیّات سنایی ، پرداخته شده است . و در پایان تحلیلی از یافته ها به عمل آمده و جمع بندی ، بیان شده است . با توجّه به بررسی های به عمل آمده ، شاعر در غزلیّاتش از 9 بحر و 50 وزن استفاده کرده است . بالاترین بسامد بحر ها را رمل و کم ترین آن ها را متقارب دارد . او از 15 زحاف استفاده نموده است ؛ که بیش ترین آن ها حذف و کم ترین آن ها جدع ، نحر و حذذ است . بیش تر اوزان غزلیّاتش مزاحف می باشند . بسامد اوزان دوری ، 30 غزل می باشد. از نظر نوع ردیف های به کار رفته در غزلیّات تنوّع زیادی به چشم می خورد ولی فعل در درجه ی اوّل قرار دارد . شماره ی غزل های مردّف او بیش از غزل های بدون ردیف است . تعداد قافیه های مقیّد نیز بیش تر از قافیه های مطلق می باشد . حدود قافیه ها بر اساس کاربرد به ترتیب عبارت از : مترادف، متواتر ، متدارک و متراکب است ؛ متکاوس وجود ندارد . از نظر موسیقی معنوی بر اساس ابیات بررسی شده به ترتیبِ بسامد تشبیه ، تضاد ، استعاره ، تناسب ، کنایه و مجاز به کار گرفته شده است که تشبیه بیش ترین و مجاز کم ترین بسامد را داراست . موسیقی درونی نیز به ترتیبِ کاربرد ، واج آرایی ، جناس و تکرار می باشد .

فهرست مطالب

فصل اوّ ل : کلّیّات تحقیق. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .1

مقدّمه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2

برخی مشکلات تقطیع. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 4

علائم اختصاری. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 5

نکات طرح پیشنهادی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. ..6

فصل دوم : معرّفی سنایی و آثار او. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

نام و نسب حکیم. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

زمان و محلّ ولادت. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

آغاز شاعری حکیم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

دوره های زندگی سنایی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 11

افسانه ای درباره ی علّت تحوّل سنایی . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 11

مسافرت های سنایی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

مذهب سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

ارادت حکیم به شیخ یوسف همدانی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

وفات سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

آثار سنایی . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

مضامین در اشعار سنایی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 15

خلّاقیّت در اشعار سنایی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 16

مقام سنایی. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 17

زبان سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 17

غزل با جلوه های عرفانی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 18

سنایی در غزل زهدیّه و قلندریّه . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 18

پژوهش های انجام شده در مورد سنایی و آثارش. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 19

فصل سوم : معرّفی غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل در لغت . . . . .. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل در اصطلاح . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل نام قالب یا مفهوم آن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 23

حوزه ی غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . 23

مضامین غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 23

زبان غزل . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 24

منشأ غزل. . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 24

غزل در تاریخ ادبیّات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 25

اقسام اصلی غزلیّات فارسی . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. .. . .. . . . . . . 25

دوره های مختلف غزل . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 25

سیر غزل . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 26

فصل چهارم : موسیقی شعر. ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 31

شعر ، رستاخیز کلمات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 31

موسیقی . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 32

پیوند شعر و موسیقی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

انواع موسیقی شعر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

عروض . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

بیت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

مصراع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

واج .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

هجا .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 35

ارکان.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 35

سالم و مزاحف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 36

مثمّن و مسدّس و مربّع. . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 36

عروض و ضرب ( عجز ) ، صدر و ابتدا. . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. ... . . . . 37

تقطیع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 37

مراحل تعیین وزن یک شعر فارسی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 38

بحر . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 39

شش دایره ی مشهور بحر های عروضی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 40

ذوبحرین. . . .. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 41

وزن . . .. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 41

تأثیرات وزن . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 43

عوامل مؤثّر بر چگونگی حالت وزن . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . 44

عوامل تغییر دهنده کیفیت موسیقی در اوزان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 45

اوزان و مفاهیم .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 46

اوزان نا مطبوع. . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 48

اوزن شفّاف و اوزان کدر . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

اوزان خیزابی و اوزان جویباری . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

اوزان دوری . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

قافیه. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 50

نقش های قافیه . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 51

حروف قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 51

حرکات قافیه.. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 52

عیوب قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 52

اصناف و انواع قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 53

حدود قافیه. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 53

انواع قافیه ها از نظر جایگاه . . . . . . .. . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 54

انواع قافیه های هنری . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 54

قافیه های مردّف . . . . . . . . . . . . . ... . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 55

ردیف . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 55

علّت توجّه ایرانیان به ردیف . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . .. . . . . 56

عوامل مهم در پیدایش ردیف در شعر فارسی . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . .. . . . . 56

سود های ردیف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

زیان های ردیف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

ردیف بدون قافیه . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

حاجب . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 58

فصل پنجم : موسیقی شعر در غزلیّات سنایی . .. . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 60

1- رمل. . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . 60

1-1- رمل مثمّن محذوف . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . 60

1- 2- رمل مثمّن مقصور . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .. . 90

1-3- رمل مثمّن مقصور عروض محذوف ضرب . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . 111

1-4- رمل مثمّن مخبون محذوف .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . 111

1- 5 - رمل مثمّن مخبون محذوف سالم صدر و ابتدا . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 112

1- 6 - رمل مثمّن مخبون مقصور . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 115

1- 7 - رمل مثمّن مخبون مقصورعروض اصلم مسبّغ ضرب .. . . . . .. .. . .. . . . .. . 116

1- 8 - رمل مثمّن مخبون اصلم . . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . .. . . . .. . 117

1-9 - رمل مسدّس محذوف . .. . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . .. . 118

1- 10 - رمل مسدّس مقصور .. .. . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 127

1- 11 - رمل مسدّس مخبون محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 133

1- 12 - رمل مسدّس مخبون اصلم مسبّغ عروض مقصور ضرب. . . . . . . . . . .. . 134

2- هزج .. .. . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . .. .135

2-1 -هزج مثمّن سالم.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. .. . .. . . . .. .135

2- 2- هزج مثمّن مسبّغ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . .. . . . .. . . .146

2- 3- هزج مثمّن اخرب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . . .147

2- 4- هزج مثمّن مکفوف مقصور. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . .. . .. . . 152

2- 5 - هزج مثمّن اخرب محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. . .. .. . . . 153

2- 6- هزج مثمّن اخرب مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . .. 154

2- 7- هزج مثمّن اخرب مکفوف محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .. 154

2- 8 - هزج مثمّن اخرب مکفوف مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . .. 166

2- 9 - هزج مسدّس محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. ... . . .. 173

2- 10- هزج مسدّس مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. . . .. 178

2- 11- هزج مسدّس اخرب مقبوض صحیح عروض و ضرب . . . . . . .. . . . .. . . .. 180

2- 12 - هزج مسدّس اخرب مقبوض محذوف . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. .. . . .. 182

2- 13 - هزج مسدّس اخرب مقبوض مقصور . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . 193

3- خفیف ... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . ..05 2

3- 1- خفیف مسدّس مخبون. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . ..05 2

3- 2- خفیف مسدّس مخبون محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . .05 2

3-3- خفیف مسدّس مخبون مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . .09 2

3- 4 - خفیف مسدّس مخبون اصلم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .11 2

3- 5- خفیف مسدّس مخبون اصلم مسبّغ. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . 216

4- مضارع... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . . .. 223

4- 1- مضارع مثمّن اخرب .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. .. .. 223

4-2- مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. . .. ..227

4- 3- مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . .. . .. ..230

5- منسرح... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . .. 235

5- 1- منسرح مثمّن مطوی مکشوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. .. . .. . . . .. 235

5- 2- منسرح مثمّن مطوی مجدوع .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . .. 238

5- 3- منسرح مثمّن مطوی موقوف .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 238

5- 4- منسرح مثمّن مطوی منحور .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 241

6- رجز. . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. .. . 242

6- 1- رجز مثمّن سالم . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. ... 242

6- 2- رجز مثمّن مذال . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . ... .. 244

6- 3- رجز مثمّن سالم عروض مذال ضرب . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . ... .. 248

6- 4- رجز مثمّن مطوی احذّ مقصور . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . . . . . .. . . . .. .. .. 248

7- مجتث . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 250

7-1 - مجتث مثمّن مخبون .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 250

7-2 - مجتث مثمّن مخبون اصلم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. ... 250

7-3- مجتث مثمّن مخبون محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. 251

7- 4- مجتث مثمّن مخبون مقصور. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . 252

7- 5- مجتث مثمّن مخبون اصلم مسبّغ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. ... 253

8- سریع . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 255

8- 1 - سریع مسدّس مطوی مکشوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. ... 255

8- 2- سریع مسدّس مطوی موقوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . .. . . . .. .. ... 256

9- متقارب . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 259

9-1 متقارب مثمّن سالم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . 259

9- 2 - متقارب مثمّن محذوف . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .... 260

فصل ششم : نتیجه گیری . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 262

جدول بحر ها و اوزان کاربردی در غزلیّات . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 264

نمودارستونی بحرها . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 269

نمودار دایره ای درصد بحرها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 270

نمودار ستونی انواع ردیف ها . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . 271

نمودار دایره ای درصد غزل های مردّف و بدون ردیف . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 273

نمودار ستونی حدود قافیه ها . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 274

نمودار دایره ای درصد حدود قافیه ها . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 275

نمودار ستونی زحافات . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 276

نمودار دایره ای درصد زحافات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 277

نمودار دایره ای درصد قافیه های مقیّد و مطلق . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . ... ... 278

نمودار دایره ای درصد اوزان سالم و ناسالم . .... . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . ... ... 279

نمودار ستونی موسیقی درونی. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . .. 280

نمودار ستونی موسیقی معنوی. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . .. 281

منابع و مآخذ . . .. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 282

چکیده ی انگلیسی . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 287


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود اسطوره

در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند گذشته ای که ثمره آن امروز است برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 2471 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 72
اسطوره

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

پژوهشی در مورد اسطوره


«مقدمه»

در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند. گذشته ای که ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.

زیرا احساس خلأ آنرا درک نکرده است. احساسی که با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می کند و از دنیا می رود. اسطوره هستة اصلی زندگی اوست. پاسخ سؤالهایش، ریشه تفکراتش، درک قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.

اسطوره و تفکرات آن نیاز لاینفک انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.

نگارنده سعی کرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان کند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.

هدف نگارنده از طرح این موضوع، که شامل چندین جنبه‌ می باشد بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می کند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.

این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.

بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، می‌باشد.

در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.



واژه و معنی اسطوره

فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سَطَر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه «Myths» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است.

آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند‍: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»[1]

گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پاره‌هایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم.[2]»

در قرآن واژه «اساطیر الاولین» که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمرده‌اند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.[3]»

با توجه به گفتة آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.

انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشة انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبة نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.

اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می کند: «اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین دربارة ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که به یک قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است».[4]

بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپختة خویش جستجوگر مأمنی است که اسطوره نام دارد، اسطوره واکنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است که او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانه‌ای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.

هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری که برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسکین می یابند[5].

«اسطوره تاریخی است که روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است که نه به اندیشه و آگاهانه بلکه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.[6]»

در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می کنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.

انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.

«اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلکه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّة کسی را گرفتن یا بردن، همچنان است که جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یک قانون و قاعده است[7]».

به هر حال جمع بندی که می توان به دست آورد، چنین است:

1- اسطوره تاریخ مینویی را روایت می کند و حادثه ای که در زمان های نخستین رخ داده است.

2- اسطوره بیان یک خلقت است، یعنی درباره اینکه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.

3- اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.

4- نقش ‏آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.

5- اسطوره به یک عبارت کاوشگر هستی است.

6- اسطوره واقعیّتی است که به صورت نماد بیان می شود.

7- اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.

مالینوسکی اسطوره را چنین تعریف می کند: «اسطوره عبارت است از احیای روایتی یک واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.[8]»

و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می کنیم: «اساطیر مجموعه ای است از تأثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی که از صافی روان انسان می‌گذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است.»[9]


جهان بینی و کارکرد اسطوره

«شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشة آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد.»[10]

«پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یکدیگرندارد، در بود یکسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است که گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.[11]»

یونگ می گوید: «ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می کند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او کاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا که رعد بدان اصابت کرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده کرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است.»[12]

«به نظر کاسیرر، بینش اساطیری، به معنی راستین کلمه «Concret» یعنی واقعی و محسوس است، هم چنین او معتقد است علل وقایع مختلف کاملا آزاد است. هر چیزی ممکن است از چیز دیگر پدید آید. جهان ممکن است از جسم حیوانی بوجود آید. یا از هستة ازلی یا از گل نیلوفری که روی آبهای آغازین می شکفد، زیرا در بینش اساطیری هر چیزی می تواند با هر چیز دیگر تماس زمانی و بعدی حاصل کند. در بینش اساطیری رخدادها، اتفاقی به شمار نمی آیند. بلکه اینان ناشی از دخالت و نفوذ علل سحرآمیز و مرموزی هستند.[13]»

«نگرش اسطوره ای به واقع نخستین تلاش منسجم و شکل گرفتة آدمی برای شناخت و تسلّط بر طبیعت درونی و همراه بود، زخمی عمیق به جای گذاشت که ذهن انسان باستان کوشید تا به یاری اسطوره آن را دریابد و التیام بخشد… عمیق تر شدن این زخم، در عصر جدید و تداوم فعالیت اسطوره سازی، خود دلیلی کافی بر اهمیت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره ای است.[14]»

«مهمترین کاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مکان و در هر زمانی برای بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نیز که بشر بازگشتی بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ایده آل و الگوی خود پذیرفته است. پس اسطوره هر طبیعی داشته باشد، همواره، پیشینه و نمونه به شمار می رود، آن هم نه فقط برای اعمال (قدسی یا دنیوی) انسان، بلکه برای موقعیّت خود اسطوره نیز، و حتی مهمتر از آن، سابقه و پیشینه ای است برای وجوه واقعیت، به طور کلی، ما باید کاری را که خدایان در روز ازل کردند، تکرار کنیم. «… خدایان چنین کردند و آدمیان نیز چنین کنند… اینگونه احکام، مبین سلوک انسان دوران باستانی اند.»[15]

مهم ترین کارکرد اسطوره به گمان الیاده عبارت است از: «کشف و ‌آفتاب کردن سرمشق‌های نمونه وار و از همة آیین ها و فعالیت های معنی دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا کار و تربیت، هنر و فرزانگی.»[16]

مالینوسکی برداشت خویش را از کارکرد اسطوره چنین می گوید: «اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حیات دارد، توجیهی ناظر به ارضای کنجکاوی علمی نیست، بلکه روایتی است که واقعیتی اصیل را زنده می کند و بر آورندة نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی، الزامات و احکام اجتماعی و حتی مطالبات علمی مطابقت دارد و جوابگوی آنها است. در تمدن‌های بدوی، اسطوره کار لازمی را انجام می دهد. باورمندی ها را بیان می دارد، اعتلا می‌بخشد و مدوّن می سازد».[17]

کوتاه سخن اینکه، اسطوره ما را در شناخت تاریخ، تمدن، فرهنگ و اندیشه کمک می کند.



[1]- ژاله، آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، سمت، تهران، 1380، چهارم، ص3.

[2]- میر جلال الدین کزازی، رویا، حماسه، اسطوره، مرکز، تهران- 1376، چاپ دوم، ص 3.

[3] - ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره بیان نمادین، سروش، تهران، 1377، چاپ اول، ص 13.

[4]- همان مأخذ، صص 14-13.

[5] - ژاله آموزگار، همان مأخذ، ص 5.

[6] - میرجلال الدین کزازی، همان مأخذ، ص 57.

[7] - مهوش واحد دوست، رویکردهای علمی به اسطوره شناسی، سروش، تهران، 1381، چاپ اول، ص 36.

[8] - ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ، ص 48.

[9] - مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، چشمه، تهران، 1377، چاپ دوم، ص 411.

[10] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 97.

[11] - میر جلال کزازی، همان مأخذ، ص 7.

[12] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 98.

[13] - همان مأخذ،ص 99.

[14] - همان مأخذ،ص 101.


[15] - همان مأخذ،ص 58.

[16] -ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ،ص 15.

[17] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 60.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود نحوه تجلی افکار و اندیشه های رضی در دیوان

برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 251 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 268
نحوه تجلی افکار و اندیشه های رضی در دیوان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

نحوه تجلی افکار و اندیشه های رضی در دیوان

برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم.

لذا در این کهکشان، ستاره ای را رصد کردیم که هرچند غبار غرض ورزی وجهل آمیخته با گذشت زمان، چهره ی عالمتاب او را تا حدودی پوشانده است و آنگونه که شایسته شخصیت او بوده برای جهان علم و ادب شناخته نشده است.

وی شخصیت بی نظیری است که با داشتن مناصب فقاهت و زعامت و نقابت علویان و مناصب مختلف سیاسی، هیچگاه شیفته مظاهر و زخارف دنیوی نشد و لذا بواسطه ی اتصال به حقیقت هستی، اهل دل بود. عاطفه ی سرشار، روحیه ی حساس، وقریحه ی وقاد او باعث گردید که برای بیان حقایق و ثبت وقایع سلاح قدرتمند خود را بکار گیرد و در جهت تحقق اهداف و آرمانهایش گوش به ندای دل دهد که نتیجه آن اشعار نغز و دلنشین و سخنان زیبای اوست که دیوان شعری با چنین گلهایی فراهم آورد. با توجه به اینکه دیوان اشعار این نادره ی دوران بازتاب اندیشه های عمیق و آئینه ی تمام نمای سلوک عرفانی اوست ایجاب می کند که برای شناسایی اندیشمند فرزانه و شاعر گرانمایه، دیوان اشعار او را درکنار آثار گرانبها و ارزشمند فقهی و کلامی اش کاملاً مورد نقد و بررسی علمی و ادبی قرار گیرد.

اهداف: لذا در این کار تحقیقی هدف ما بر آن بوده است که آرا و اندیشه های یگانه ی دوران را از میان اثر ارزنده ی ادبی اش( دیوان اشعار) مورد ارزیابی و نقد بررسی قرار داد تا از میان اشعار به بازخوانی نظریات و افکار عالمانه ی « شاعر فقیه» بپردازیم. بنابراین در شناخت ابعاد شخصیتی این ادیب گرانقدر نیازمند آن هستیم که پاسخ های قانع کننده ای در قبال پرسش های زیر داشته باشیم:

1- نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان چگونه بوده است؟

2- تأثیر شریف رضی بر ادبای پس از خود و ادبیات عرب به چه میزان بوده است؟

3- جلوه های انتساب به دودمان علوی و میزان تأثیر آن بر شخصیت وی چقدر می باشد؟

4- گردآورنده نهج البلاغه واقعاً کیست؟ و تأثیر آن بر ادبیات عرب چگونه و تا چه اندازه ای بوده است؟

فرضیه ها:

با توجه به اینک رضی یک فقیه برجسته و آشنا به ظرایف علوم اسلامی است ولی اشعار خود را مرکب اندیشه های علمی و ادبی و مباحث فلسفی قرارداده و برای بیان مقاصد وتشریح مسائل علمی و عملی بهره های فراوان از آن برده است و در هر جائی که نیاز بوده به طرح مباحث اخلاقی و مبانی فلسفی انسان شناسی و معادشناسی پرداخته است. سبک منحصربه فرد او در هجویات نمونه ی بازر اخلاق اسلامی است. و یا غزلهای عاری از وصف« می» و توصیف نوازندگان و خوانندگان زیباروی، حاکی از محتوای مکتب و تعالیم عرفانی وی است.

وی با تأسیس اولین دانشگاه مدرن علوم اسلامی و تربیت شاگردان فاضل و فقهای نامداری چون شیخ طوسی(ره) و نگارش و گردآوری کتاب گوهربار

« نهج البلاغه» تأثیر انکارناپذیری بر ادبیات جهان اسلام و عرب و ادبای پس از خود برجای گذاشت. لذا او با این اقدام خدمت ارزنده ای به جهان ادبیات و علم و اندیشه ی بشری نمود. ولی کار پرثمر او دچار تردید واقع شده و در برخی از محافل سخن از گردآورنده و یا نگارنده نهج البلاغه به میان می آید که او واقعاً کیست؟

ما نیز د راین مجموعه با توجه به اسلوب نگارش نهج البلاغه و تطبیق آن با سبک نوشتاری رضی در کتابهای ماندگارش و با بیان دلایل وشواهد و قرائن ثابت نمودیم که افتخار گردآوری نهج البلاغه همچنان برای رضی بوده و خواهد بود.

انتساب رضی به خاندان علوی وشرافت ذاتی این خاندان باعث گردید که نیروی عجیبی در رضی بوجود آید و چنان مقتدرانه پا به عرصه گذاشت ک در مطالبه ی علنی حقوق خانوادگی خویش در امر خلافت از هیچ مقامی و منصبی هراس به دل نداشت و لذا جسورانه خلیفه ی عباسی را مورد خطاب قرار می دهد و گاهی هم خواسته های قلبی خود را در قالب ستایش پدر به منصه ی ظهور می رساند.حتی برای ابراز انزجار از خلافت عباسی به خلیفه ی فاطمی که در جد و مرام تا اندازه ای با او مشترک بوده اظهار علاقه و محبت می کند.

مرثیه های رضی هم از این خواسته ی او خالی نیست و شاید اوج قدرت او در نکوهش خلافت اموی و عباسی باشد. وی در ضمن سوگنامه های حضرت سیدالشهداء(ع) با شیوه ای نو، به بیان وقایع تاریخی و ستم های قدرتمندان غاصب می پردازد.

محتوا:

پایان نامه ی حاضر در قالب دو باب تدوین شده است که در باب اول به بررسی اوضاع اجتماعی و ادبی قرن چهارم پرداخته که در این فصل علاوه بر بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی، به نقش آل بویه در حرکت فکری و فرهنگی قرن چهارم و مظاهر فرهنگی و ادبی این قرن در قالب محصولات فرهنگی نظیر: شعر، نثر، نقد و علم لغت می پردازد.

در فصل دوم این باب به بررسی زندگی نامه ی سیدرضی از ولادت تا وفات می پرازد که در این میان به شجره نامه ی او ، پدر، مادر، و فرزندان بطور کامل توجه شده است و مطالب مفصلی را در باره مقام و منزلت پدرش سیدابواحمد موسوی و نقش اصلاح گرانه ی او در جامعه آن روز و وساطت میان خلفا و سلاطین و بزرگان آورده ایم و در ضمن نکاتی هم درقالب همین بحث درباره ی خصوصیات اخلاقی او بیان کردیم.

در ادامه ی سخن از اساتید و مشایخ رضی و تربیت یافتگان مکتب او و نقش مجتمع عظیم علمی، فرهنگی «دارالعلم» در نهضت فکری و تأسیس مجامع شبیه به آن بطور مفصل بحث شده است. رضی در کنار مناصب و مشاغل رسمی و اشتغال کامل، دست از تدریس و تألیف برنداشت و لذا علاوه بر بیان اسامی تألیفات و فعالیتهای علمی و بررسی شاگردان از اثربسیار ارزشمند او« نهج البلاغه» هم غافل نشده و لذا به بررسی نگاره ها و پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی نهج البلاغه و پاسخ به شبهات مطرح شده درباره ی متن و گردآورنده آن نیز پرداخته ایم.

در باب دوم که به موضوع اصلی تحقیق مرتبط می شود به بررسی ونقد دیوان اشعار رضی و نسخه های خطی کتابخانه های ایران و جهان می پردازد و دیوان اشعار او را از جهت محتوایی با استفاده از مفاهیم و مضامین وموضوعات قصاید مورد نقد کامل قرار می دهد.

این باب از شش فصل به ترتیب موضوعات شعری و حجم آنها تدوین یافته است که در هرکدام از این فصول، با طرح مباحثی به بیان ابعاد و ویژگی ها و ساختار و موضوع و مضامین قصاید دیوان و قالبهای شعری پرداخته ایم که عبارتند از: مدایح، رثا و سوگنامه ها، فخرو حماسه، غزلیات و حجازیات، هجویه ها و پند و اندرزهای حکیمانه.

لازم به یادآوری است که در هر فصل به تناسب نیاز به شرح و ترجمه ی برخی قصاید و غزلیات نیز اهتمام تمام صورت گرفته است.

رضی با سرودن ترانه های سرزمین یار(حجازیات) به همه ی دلسوختگان عاشق و عاشقان دلسوخته فهماند و نشان داد که می توان بی آنکه آلوده ی ناپاکی و فساد شوند در مسیر عشق الهی قدم بردارند؛ و در حقیقت از عشق زمینی راهی به وسعت هستی بسوی معشوق اصلی گشود. او ثابت کرد که می توان شب را درکنار محبوب بسر برد بی آنکه به گناه آلوده شد. رضی با طرحی ابتکاری در هجویات بی آنکه متعرض عیوبی شود که احساسات را جریحه دار می سازد، دست به روشی زد که در آن از روش هجویات برای اصلاح اخلاق ناپسند و رفتار زشت مخاطب استفاده نمود. وی عیبهای اشخاص را متذکر می شود نه اینکه متعرض آبروی او شود بلکه وضعیتی پیش آید که خود شخص به اصلاح خویش بپردازد.

رضی که خود حکیم وارسته است لذا در انتظار فرصتهایی است که درهای حکمت را نثار افراد ومخاطب خویش کند. به حق باید گفت که رضی شایسته ی القابی چون« اشعر قریش» و« رائدالعفاف» است.


پیشینه ی بحث:

هر چند که در زمینه ی آثار علمی و ادبی رضی تحقیقاتی صورت گرفته است ولی در مقایسه با شعرای همردیف و همطراز او بسیار اندک است. و شاید یکی از دلایل اصلی آن نبودن منابع کافی در زمینه ی نقد آثار ادبی وی و یا عدم دسترسی آسان به کتابهای اوست و شاید هم مفقود بودن خیلی از آثار وی باشد. ولی با وجود همه ی کمبودها، کارهای قابل توجهی انجام شده است که در جای خود قابل تقدیر و امتنان می باشد. از جمله ی کارهای صورت گرفته، پایان نامه های دانشگاهی است که با وجود همه مشکلات در راه شناخت و نقد زندگی سیدرضی، تلاشهای پسندیده ای کرده اند. ولی به تناسب موضوع تحقیق به بررسی بخشی از زوایای علمی و ادبی پرداخته شده و غالب تألیفات حوزوی نیز با بررسی محوریت نهج البلاغه موضوعات گوناگون با جنبه های فقهی و کلامی او را مورد توجه قرار داده اند.

باب اول

اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی

دوران سید رضی

فصل اول:

بخش اول : اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی

شکوفایی ادب عربی در عصر و دوران حکومت چندین قرن عباسیان در تاریخ اسلام از جایگاه بسزایی برخوردار است ودستآوردهای این دوران بر هیچ صاحبنظر منصفی پنهان و ناشناخته نیست ولی امپراطوری عظیم عباسیان با تمام توان و قدرتی که داشت بالاخره دوران اقتدار و عظمتش به سرآمد و دستگاه عظیم خلافت با همه ی شکوه و جلال ظاهری اش دچار ضعف و ناتوانی شدید گردید و خلفا دیگر آن نفوذ و قدرت سابق را نداشتند. اختلافات داخلی در ارکان قدرت و نفوذ و فشار قدرتهای رقیب و خارجی چون ایرانیان، فاطمیان، و ... باعث ناتوانی خلفا و در نتیجه سلب اختیار از آنان شد. با پیروزی دیلمیان و نفوذ در بغداد، از خلیفه ی عباسی جز نام و تشریفات ظاهری و گاهی مذهبی چیزی باقی نمانده بود؛ و در حقیقت قدرت مطلقه در حوزه ی حکومت امپراطور عظیم عباسیان در دست سلاطین آل بویه که به میل خود و به تناسب شرایط خلیفه ای را عزل می کردند و خلیفه ی دلخواه خود را بجای او برمی گزینند. نیمه دوم قرن چهارم شاهد وقایع بسیار بزرگی بود که در خلافت فرسوده ی عباسیان تأثیرات بسزایی داشت. این دوره که بنام «عصر دویلات» نیز معروف شده است، قدرت سیاسی عباسیان تقریباً به چند بخش تقسیم گردید که هر یک دولتهای کوچکی بودند که در حفظ حاکمیت خود همیشه با یکدیگر در ستیز و کشمکس بودند که مهمترین آنها عبارت است از: عباسیان در عراق، فاطمیان در شمال آفریقا، آل بویه در عراق و ایران، حمدانیان در حلب و موصل، امویان در اندلس، غزنویان در هند وافغانستان، سامانیان در بخارا، آل زیار در گرگان، عقیلی ها در موصل، و خاندان شاهین در بطائح و برخی از قبایل عرب نیز بر اطراف عراق و شام سلطه یافته بودند. علاوه بر آن تهاجم های رومیان بر مرزهای سرزمینهای اسلامی وزدوخوردهای قرمطیان عراق نیز وجود داشت. [1]

از وقایع مهم این قرن درواقع روی کارآمدن دولت آل بویه در عراق و ایران است که حتی به نام آنان سکه کردند.[2]

با سرکارآمدن دولتهای متعدد تحولات گسترده ای در سرزمینهای اسلامی بوجود آمد چنانچه اشاره کردیم دائماً بین این دولتهای کوچک اختلافات و کشمکش بود که نمود اصلی این اختلافات به جهت اختلاف مذهبی در ایام برگزاری حج ابراهیمی بود و گاهی منازعات چنان اوج می گرفت که باعث می شد برخی از کاروانهای وابسته به دیار مورد مناقشه آن سال به مراسم حج نبایند و عملاً مانع آنها می شدند و از طرفی اختلافات میان آنها موجب گردید که به علت عدم تسلط کافی به راهها، راهزنان و دزدان حرفه ای زیادی وجود آیند که راه کاروانیان را می بستند و تمامی دارائیهای آنان را به غارت می بردند.

از میان همه دولتهای مذکور، تا اندازه ای دولت فاطمیان مصر د ر بلاد مقدسه ی مکه ی مکرمه و مدینه ی منوره از قدرت نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند و اکثراً به نام آنان خطبه خوانده می شد. حتی« القادر بالله عباسی برای فرستادن کاروان عراقی به مکه ی مکرمه در سال 396 هجری از ابوالفتح کاردار فاطمینان در مکه اجازه گرفت و او هم به شرط ایراد خطبه به نام فاطمیان به آنها اجازه داد و خلیفه ی عباسی نیز پذیرفت.»[3]

در ضعف خلافت و خلفای عباسی همین کافی است که آنها حتی اختیار انتخاب وزیر و وکیل را نیز برای خود نداشتند؛ این در شرایطی بود که سلاطین آل بویه هرکسی را که می خواستند عزل ونصب می نمودند. ضعف خلفا در اصل از زمان المقتدر آغاز شد که در زمان خلافت بیش از سیزده سال نداشت، و آنچنان خلفا ناتوان شدند که خلیفه ای چون «المستکفی» و «الطائع» را از تخت پائین کشیدند و عمامه ی آنها را بر گردنشان پیچیدند و با وضعیت فضیحت بار و تحقیرآمیزی به زندان بردند. اما آل بویه خود نیز از آفت قدرت و ثروت در امان نماند و لذا پس از مدتی برای تصاحب قدرت یا افزایش قدرت و ثروت به جان هم افتادند. اولین طمع کار خاندان بویه عضد الدوله بود که برای افزایش سلطه و نفوذش به ملک پسر عمویش بختیار( عراق) حمله کرد و پس از پیروزی ابن بقیه وزیر بختیار را به پای فیل بستند و پس ازمرگش چندین روز به دار آویختند.[4]

از میان خاندان آل بویه صمصام الدوله نیز چندان اقبال خوبی نداشت و مورد تهاجم سپاه ایرانی به فرماندهی برادرش شرف الد وله قرار گرفت که ناچار به واگذاری تخت و تاج به وی شد بعد از وفات شرف الدوله برادرش بهاءالدوله زمام حکومت را بدست گرفت و خانواده و بستگانش تلاش زیادی کردند، تا قدرت را از چنگ او خارج سازند، ولی موفقیتی به دست نیاوردند. بنابراین بهاءالدوله از سال 379 هـ. تا سال 403 هجری نزدیک به بیست وچهار سال سلطان بلامنازع عراق بود[5].

رضی از زمان عزالدوله بختیاربن معزالدوله که هشت سال بیشتر نداشت تا زمان سلطان الدوله یعنی سال 406 هجری در چنین اوضاع و احوال سیاسی بزرگ شد؛ و از زمان زندانی شدن پدرش وارد عرصه سیاست گردید و همین امر انگیزه ی او را در ایجاد ارتباط با خلفای عباسی وسلاطین آل بویه تقویت نمود و لذا طرح رابطه ی دوستی با خلفایی چون «الطائع لله» و «القادر بالله» پی ریزی کرد. آغاز رابطه اش با الطائع لله مقارن با دستگیری و زندانی شد. رضی برای شروع، اولین ستایش نامه ی خود را در ستایش الطائع با این قصیده و مطلع شروع نمود:

أغارُ عَلی ثََراکَ مِنََ الرّیاحِ

و أسألُ عَن غَدیرکَ و المِراحِ[6]

ستایش و مرایح الطائع همچنان ادامه یافت تا اینکه از خلافت برکنار شد و حتی غمنامه های ستایش آمیزی پس از برکناری نیز تا زمان مرگ الطائع ادامه داشت که همین کارباعث شد که القادر به اخلاص و وفاداری او پی برد و به دوستی و رابطه ی خالصانه ی او یقین پیدا کرد و لذا مقدمه ی روابط آنها گردید. دوره ی القادربالله تقریباً دوره ی فعالیتهای پرشتاب سیاسی رضی بحساب می آید. رضی در معادلات سیاسی این را بخوبی دریافته بود که خلفاء قدرت چندانی ندارند بلکه گردانندگان اصلی خلافت و مملکت پادشاهان و وزرای آل بویه است؛ بنابراین نوک پیکان روابط را متوجه دربار دیلمیان نمود. و حتی با اینکه ارتباطش با القادر در حد تعارف و تشریفات بود پس از قرابت و پیوند با بهاءالدوله روابط میان او والقادر نیز به شدت قوت گرفت.

در همین زمان با مساعد شدن اوضاع به نفع رضی و علویان و قدرت گرفتن رضی و حمایت شدن از جانب دولت شیعه مذهب آل بویه، فرصت برای ابراز اهداف و آرمانهای درونی اش مناسب شد و لذا علناً و بدون واهمه خواسته ی دیرینه اش را در خطاب به القادر در قصیده ی:

عطفاً امیرالمؤمنین فانّنا

فی دَوحَة العلیاء لانتفرّقُ [7]

صراحتاً بیان کرد که به دنبال آن و با سرودن بیت« إلا الخلافة....» القادر چنین گفت: «علی رغم اَنف الشریف» یعنی برخلاف میل رضی چنین نیست و اکنون خلیفه من هستم. لذا این مسئله نشان از تضاد و اختلاف آشکار آنها دارد که برگرفته از قدرت و نفوذ رضی در ارکان قدرت می باشد.

در این زمینه یکی از کارهای بسیار حساس و آشوب برانگیز رضی اظهار علاقه و محبت به خلیفه ی فاطمی است که حتی چندین بار تصمیم به ترک بغداد گرفت تا به دیاری برود که« خلیفه علوی» در آنجا حکمرانی می کند خلیفه ای که با رضی هر دو از نژاد علی و پیامبر هستند.[8]


1- ابن جوزی و المنتظم مطبعة دارالمعارف الطبعه الاولی حیدرآباد 1939 ج 70 ص 69 و ا لکامل ابن اثیر دارصادر دار بیروت 1966

1.- تاریخ آداب الغة العربیه جرجی زندان دار مکتبه الحیات الطبقه الثانیه بیروت 1978 م 2/224

2- ابن اثیر الکامل 7/204

1.وی همان کسی است ه الانباری قصید ی مشهورش را درباره وی سرود

عبدالفتاح الحلو مقدمه ی تحقیق دیوان الشریف الرضی الجمهوریه العراقیه وزارة الاعلام، الطبعة الاولی

2. عبدالفتاح الحلو مقدمه ی تحقیق دیوان الشریف الرضی الجمهوریه العراقیه وزارة الاعلام، الطبعة الاولی 1977 م

1.- دیوان رضی 1/240 و مقدمه دیوان رضی عبدالفتاح الحلو 1/281

2.- همان منبع 2/39 از قصیده« لمن الهروج تهز هن الأینق....»

1.- دیوان رضی 2/576 المنتظم ابن جوزی ج 7 /ص 381

مامقامی علی الهوان و عندی مقول صارم و أ نف حمی

البس الذل فی دیار الأعادی و بمصر الخلیفه العلویی

من أبوه أبی و مولاه مولا ی إذا ضامنی البعید القصی

لن عرقی بعرقه سیداالنا س جمیعاً محمد و علی


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود آمیختگی کامل زبان عربی با زبان فارسی

آمیختگی کامل زبان عربی با زبان فارسی و پیوند این دو زبان به گونه ای است که بر کسی پوشیده نیست تا جایی که کمتر نوشته یا شعری را در زبان فارسی می توان یافت که از واژه ها و کلمات عربی تهی باشد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
آمیختگی کامل زبان عربی با زبان فارسی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

آمیختگی زبان عربی

مقدمه

آمیختگی کامل زبان عربی با زبان فارسی و پیوند این دو زبان به گونه ای است که بر کسی پوشیده نیست تا جایی که کمتر نوشته یا شعری را در زبان فارسی می توان یافت که از واژه ها و کلمات عربی تهی باشد و برای فهمیدن و درک بهتر شاهکارهای ادبی زبان فارسی و آثار فقیهان ، سخنوران و شاعران بزرگ ایران ،‌آشنایی مختصری با این زبان ضروری و مفید به نظر می رسد .

از سوی دیگر درس عربی از جمله معدود درسهایی است که دانش آموزان هم در دوره راهنمایی و هم در دوره دبیرستان در تمام رشته های تحصیلی با آن سرو کار دارند .

با توجه به این مطالب خوشحالم که توفیق الهی نصیب شد و توانستم مطالب و نکات تازه ای که مناسب با نکات و قوائد کتب دوره راهنمایی است به رشته تحریر در آورم، لازم به ذکر است بعضی از مطالب در کتابهای راهنمایی عنوان نشده است ولی برای اطلاعات بیشتر دانش آموزان محترم آورده شده و نیز سعی شده که مطالب با توجه به ترتیب درسهای کتابهای اول ـ دوم و سوم راهنمایی باشد ولی بر حسب ضرورت بعضی از مطالب جا به جا آورده شده است .

این مجموعه هم برای دانش آموزان دوره راهنمایی لازم است و هم پیش نیاز دانش آموزان دوره دبیرستان می باشد .

این مجموعه شامل دو بخش است . الف ) بخش صرف (ویژگیهای کلمه) . ب) بخش نحو (نقش و کاربرد کلمه در جمله) .

منابع مورد استفاده : 1ـ عربی به زبان ساده تألیف آقای سید کاظم موسوی و رضا روزبه . 2ـ کتب درسی دوره راهنمایی و دبیرستان .

فهرست

مقدمه 1

فهرست 3

بخش اول : مقدمات صرف (تجزیه) 5

حروف شمسی و قمری 5

حرکت 6

تنوین 7

اقسام کلمه (اسم ـ‌ فعل ـ حرف) 8

علامتهای شناخت اسم 8

علامتهای شناخت فعل 9

اسم از نظر جنس 10

اسم از نظر تعداد 11

اسمهای اشاره 14

اسم استفهام (پرسشی) 15

ضمایر منفصل 17

ضمایر متصل 19

عنوان صفحه

مبحث فعل 20

فعل ماضی 20

تمرین 22

فعل مضارع 23

تمرین 25

فعل مستقبل ـ نفی ـ نهی 28

کاربرد فعل در جمله 30

پاسخ به جمله های سئوالی 31

فعل امر 32

صرف فعل امر حاضر 33

سنجیدن کلمات (میزان صرفی) 35

مبحث حرف 37

بخش دوم : مقدمات نحو (ترکیب) 39

جمله اسمیه (مبتدا ـ خبر) 40

جمله فعلیه (فعل ـ فاعل ـ مفعول) 40

جار و مجرور 42


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق کامل در مورد توربین گاز

دانلود پاورپوینت کامل در مورد توربین های گازی
دسته بندی فنی و مهندسی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 3626 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 57
تحقیق کامل در مورد توربین گاز

فروشنده فایل

کد کاربری 9

این محصول پروژه تحقیقاتی کاملی در مورد توربین های گازی می باشد که در قالب پاورپوینت و در 57 اسلاید ارائه شده است

در این تحقیق اهداف نیروگاهها، ساختمان توربین، انواع کمپرسور ها، ژنراتورها، توربین ها با استفاده از شکل های مختلف توضیح داده شده است، در مورد مزایا و معایب توربین ها و اجزای مختلف توربین نیز به کمک شکل بحث کرده است که این ها بخشی از این تحقیق می باشد
این تحقیق در مورد توربین های گاز کامل و جمع بوده و نیاز شمارا در این پروژه بر طرف خواهد کرد


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق با عنوان خشک کن (خشک کن پاششی)

دانلود تحقیق با موضوع خشک کن ها
دسته بندی فنی و مهندسی
فرمت فایل docx
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
تحقیق با عنوان خشک کن (خشک کن پاششی)

فروشنده فایل

کد کاربری 9

این محصول دو تحقیق در مورد خشک کن ها می باشد که در فرمت قابل ویرایش ورد و در 17 صفحه ارائه شده است

این محصول مناسب برای افرادی است که پروژه و تحقیق متناسب با این موضوع دارند

نمونه ای از متن:

خشک کن های سینی دار

خشک کن های سینی دار که گاها" کابینی یا قفسه ای نیز گفته می شود برای خشک کردن جامداتی که بایستی روی سینی نگهداری شوند. از جمله مواد خمیری یا جامدات مشابه استفاده می شود. این دستگاه شامل یک کابین با تعدادی سینی می باشد که قابل خارج کردن ازآن می باشند . بعد از بارگذاری ، کابین بسته می شود و هوای گرم شده بین تعدادی از سینی ها جریان می یابد تا رطوبت موجود در جسم را تبخیر کند . گاز خنثی ، حتی بخار داغ به جای هوا می تواند استفاده شود ، زمانیکه مایع تبخیر شونده از جسم قابل اشتعال باشد . وقتی مواد به خشکی مورد نظر رسید ، کابین باز می شود و سینی ها با سینی های جدید عوض می شوند و عملیات مجددا " تکرار می شود .

مواد گرانولی، روی توری هایی به عمق کم ریخته می شوند به طوری که هوا یا گاز دیگر می تواند به آرامی از این بستر عبور کند. بدین طریق سریعتر جامد خشک خواهد شد. نوعی خشک کن که برای این منظور استفاده می شود خشک کن سیرکولاسیونی می باشد.

(Through- Circulation Drier) جامدات کریستالی و موادی که طبیعتا" دانه ای هستند مثل سیلیکاژل در این خشک کن ها به خوبی خشک می شوند. مواد خمیری نیز می توانند توسط یک اکسترودر به صورت گرانول درآمده و بدین طریق به راحتی خشک شوند.

مشکل عمده این نوع خشک کننده ها ناهمگونی میزان رطوبت در محصول نهایی خروجی از آن می باشد. این نیز به خاطر عدم یک نواختی جریان گاز در قسمتهای مختلف این خشک کن می باشد، که می بایست حتی الامکان از ایجاد مناطق مرده جلوگیری کرد. بنابراین با برقرارکردن سرعت بالا (3تا4متردرثانیه) در گاز می توان یک نواختی رطوبت در مناطق مختلف خشک کن را بالا برد.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق کتاب کار مربی کودک

همه جا در پیرامون ما هوا هست ما هوا را تنفس می کنیم و بدون آن زندگی برایمان امکانپذیر نیست هوا رنگ و بو و شکل ندارد و آن را نمی بینیم شاید همین امر سبب شده است که کودکان در سالهای پیش از دبستان وجود هوا را احساس نکنند و تصور این که هوایی هم وجود دارد برایشان دشوار باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 5
تحقیق کتاب کار مربی کودک

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تحقیق کتاب کار مربی کودک

مقدمه
همه جا در پیرامون ما هوا هست: ما هوا را تنفس می کنیم و بدون آن زندگی برایمان امکانپذیر نیست. هوا رنگ و بو و شکل ندارد و آن را نمی بینیم. شاید همین امر سبب شده است که کودکان در سالهای پیش از دبستان وجود هوا را احساس نکنند و تصور این که هوایی هم وجود دارد برایشان دشوار باشد. به همین سبب نیز طرح موضوع هوا برای آن ها جالب توجه و شگفت انگیز است. اما چگونه می توان هوا را به کودکان شناساند و کاری کرد که به اهمیت آن پی ببرند، کار دشواری نیست. محیط زیست کودک زمینه های لازم را برای انواع فعالیت، جهت شناسایی هوا، آماده کرده است.
چکیده
می دانیم که هوا یک عاملی است که کبدون آن زندگی امکان پذیر نیست.
پس چگونه هوا را به کودکان بشناسانیم؟
 از کودکان بخواهیم دست خود را در برابر دهانشان بگذارند و فوت کنند. آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ آنچه حس می کنند از کجا می آید؟
 از کودکان بخواهید نفس عمیق بکشند. از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ سینه ها، ریه هایشان از چه پر می شود؟
 از کودکان بخواهید دست خود را در برابر بینی خود بگذارند. دهان را ببندند و نفس بکشند، از آن ها بپرسید که چه حس می کنند؟
 در برابر کودکان بادکنکی را پر از هوا کنید. بعد آن را جلوی صورت یا دست آن ها بگیرید و کم کم هوای آن را خالی کنید. آنگاه از کودکان بپرسید چه حس می کنند؟ بادکنک یا توپی را در برابر کودکان پر از هوا کنید. ظرفی از آب بیاورید بادکنک یا توپ را در آب فرو ببرید و کم کم هوای آن را خالی کنید تا کودکان ببیند که چگونه حباب های هوا از بادکنک یا توپ بیرون می آید.
 از کودکان بخواهید تا کف دست خود را باز کنند و به طور سریع آن را عقب و جلو ببرند آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟
 از کودکان بخواهید در کلاس نفس بکشند بعد به قسمت های مختلف حیاط کودکستان بروند و باز هم نفس بکشند از آن ها بپرسید آیا در منزل هم نفس می کشند؟ در خیابان و کوچه چطور؟ بگذارید خود نتیجه بگیریند که همه جا هوا هست.
در آب هم هوا هست، در خاک هم هوا هست. (مقداری خاک در یک لیوان بریزید و سپس آن را پر از آب کنید وجود حباب های هوا را در خاک می توانید به کودکان نشان دهید. یا آنکه لیوان آبی را در گوشه ای از کلاس بگذارید روز بعد حباب های هوا در دیواره های لیوان ظاهر می شوند).
 بگذارید کودکان با بحث و پرسش از یکدیگر خودشان در یابند که چرا هوا را نمی توان دید. مربی با چند اشاره می تواند آن ها را به کشف این نکته که هوا نه رنگ دارد و نه بو و نه شکل راهنمایی کند.
 از راه کشف هوا بچه ها خیلی زود به اثر باد پی می برند و متوجه می شوند که باد هوایی است که حرکت می کند یا جا به جا می شود (باید توجه داشت که باد به تنهایی می تواند موضوع فعالیت های گوناگون دیگر باشد).
چند بادکنک را باد کنید. اگر بادکنک ها به رنگ های مختلف باشد بهتر است. هر کدام از بادکنک ها را روی یکی از میزهایی که کودکان دور آن نشسته اند بگذارید. از کودکان بخواهید دست ها را پشتشان بگذارند. (با یک دست، دست دیگر خود را بگیرند) حال با فوت کردن، بادکنک را به طرف همدیگر برانند. نباید بگذارند که بادکنک به تن آن ها بخورد یا از میز پایین بیفتد. دستة برنده دسته ای است که توانسته است مدت بیشتری بادکنک را روی میز نگهدارد.
همین بازی را بچه ها در حیاط هم می توانند انجام دهند و بادکنک خود را از یک سر حیاط به سر دیگر حیاط برسانند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق در مورد دیسک سخت

هر دیسک سخت مجموعه ای از 4 یا 5 صفحه یا دیسک دیگر که به صورت دایره ای شکل هستند تشکیل شده است که همگی حول یک محور می چرخند و به تعداد مشخصی بازو هد روی دیسک ها حرکت می کند که عمل خواندن و نوشتن اطلاعات را انجام می دهند
دسته بندی کامپیوتر و IT
فرمت فایل doc
حجم فایل 16 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11
تحقیق در مورد دیسک سخت

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تحقیق در مورد دیسک سخت

سطح دیسک: هر دیسک سخت مجموعه ای از 4 یا 5 صفحه یا دیسک دیگر که به صورت دایره ای شکل هستند تشکیل شده است که همگی حول یک محور می چرخند و به تعداد مشخصی بازو هد روی دیسک ها حرکت می کند که عمل خواندن و نوشتن اطلاعات را انجام می دهند. بر روی هر دیسک تعدادی دایره متحدالمرکز وجود دارد که به آنها شیار ) Track ) گفته می شود. هر شیار روی دیسک به چندین قسمت تقسیم می شود که به هر قسمت سکتور گفته می شود. در دیسک های سخت قدیمی از داخلی ترین شیار تا خارجی ترین آنها با این که محیط آنها افزایش می یافت اما دارای تعداد سکتورهای برابر بودند. در دیسک های سخت امروزی فناوری ساخت و ساختار ذخیره سازی اطلاعات بسیار پیچیده تر شده است و شیار های خارجی تر تعداد سکتور های بیشتری دارند.
بد سکتور چیست ؟ سکتور از کوچکترین تقسیمات سطح دیسک است. ممکن است زمانی در اثر ضربه و یا حرکت ناصحیح بازو و هد ، بخشی از سکتور آسیب ببیند. همچنین ممکن است خاصیت مغناطیسی بخشی از دیسک سخت از بین برود و یا ضعیف شود. آنگاه می گوییم دیسک سخت دارای بد سکتور شده است.
بد سکتورها دو نوع فیزیکی و منطقی دارند. بد سکتور های فیزیکی به هیچ عنوان رفع نمی شوند و شخص یا نرم افزار نمی تواند ادعا کند که می تواند این نوع بد سکتور را از بین ببرد. اما بد سکتور های منطقی قابل رفع هستند.گاهی شنیده می شود که بد سکتور ها تکثیر می شوند. این حرف تا حدودی درست است. گاهی اتفاق می افتد که محدوده بد سکتور ها افزایش می یابد. بنابراین در صورت مشاهده چنین وضعیتی می بایست هرچه سریعتر به رفع بد سکتور ها اقدام نمود.
فرمت کردن چیست ؟ فرمت کردن به منظور تعیین شیارها و سکتورها بر روی سطح دیسک انجام می شوند. فرمت کردن دو نوع سطح بالا (HLF ) و سطح پایین (LLF ) دارد. لازم است در اینجا به مفهوم سطح بالا و پایین اشاره کنیم. به طور کلی در مباحث دیسک سخت و ذخیره سازی سطح پایین به معنای سطح فیزیکی و سطح بالا به مفهوم سطح منطقی و نرم افزاری است و به هیچ عنوان این عبارت مفهوم مشکل یا آسان و یا کم اهمیت و پر اهمیت و ار این قبیل ندارند.
فرمت سطح بالا آن نوع فرمتی است که اکثر کاربران با آن آشنایی دارند که با فایل format.com یا نرم افزارهای مشابه انجام می شود و وظیفه آن تعیین شیارها و سکتور ها به صورت منطقی یعنی در سطح بالا انجام می شود.
فرمت سطح پایین ( Low Level Format ) نیز برای مشحص کردن شیار ها و سکتور ها به صورت فیزیکی است. این نوع فرمت به دلیل این که در سطح پایین انجام می شود ممکن است ساعت ها به طول بینجامد.
مشخص کردن محدوده بد سکتور: فرمت کردن سطح بالا و همچنین استفاده از نرم افزار Scandisk موجود در ویندوز می تواند بد سکتور ها را تشخیص دهند و پس از آن که اطلاعات موجود در آنها را به جای امن تری از دیسک سخت انتقال دادند آنها را علامت گذاری کرده تا اطلاعات دیگری بر روی آنها ذخیره نشود. اما این به معنای رفع بد سکتور دیسک سخت نیست. شما تنها عمل ایمن سازی دخیره سازی را انجام داده اید. اگر بد سکتور در بخش سکتور راه اندازی و بخش های سیستمی باشد مشکل بزرگتر خواهد بود و دیگر می بایست از طریق دیگری برای رفع کامل آنها اقدام نمود.

فهرست مطالب

نگاهی دقیق تر به دیسک سخت و مفهوم (( بد سکتور ))
تفاوت CD , DVD "Compact Disc & Digital Video Disc"
ساخت CD
رفع مشکل بوت نشدن ویندوز XP


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پاور پوینت برنامه ریزی برای مراقبت های بهداشتی اولیه PHC

در سال 1978 کنفرانس مشترک سازمان بهداشت جهانی ویونیسف در شهر الماتی پایتخت قزاقستان برگزار شد و وزیران بهداشت کشور های سراسر جهان با بیانیه اصلی مربوط به سیاست های بهداشتی ضروری برای دستیابی به هدف سازمان بهداشت جهانی یعنی بهداشت برای همه تا سال 2000 موافقت کردند
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل ppt
حجم فایل 990 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پاور پوینت برنامه ریزی برای مراقبت های بهداشتی اولیه PHC

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

پاور پوینت برنامه ریزی برای مراقبت های بهداشتی اولیه PHC

مراقبت های بهداشت اولیه
در سال 1978 کنفرانس مشترک سازمان بهداشت جهانی ویونیسف در شهر الماتی پایتخت قزاقستان برگزار شد و وزیران بهداشت کشور های سراسر جهان با بیانیه اصلی مربوط به سیاست های بهداشتی ضروری برای دستیابی به هدف سازمان بهداشت جهانی یعنی بهداشت برای همه تا سال 2000 موافقت کردند
تعریف سلامتی :
شخص حالش خوب است وقتی که بتواند فعالیت های روزمره معمول خود را انجام دهد
هر قدر که نتواند کار خود را انجام دهد در وضعیت بدکاری یا دور شدن از سلامتی است
تعریف who از سلامتی :
حالت رفاه کامل جسمی . روانی واجتماعی . ونه فقط نبودن بیماری یا ناتوانی
اکنون دیگر واژه سلامتی سهل انگارانه به جای واژه (مراقبت بهداشتی ) به کار نمی رود
این شناخت گسترده تر سلامتی نشان داده شده است. سه حالت گسترده بی عدالتی. ناداری .سلامتی بستگی نزدیک با یکدیگر دارند وهریک از آنها به نوبه خود می تواند تحت تاثیر یک عده عامل های دیگر قرار گیرد آن عامل ها درون مثلث در آن شکل نشان داده شده اند


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود نقش فیزیک در پزشکی

پزشکان براى تشخیص بیمارى ها از انواع وسایل ساده مانند دماسنج و فشارسنج، گوشى طبى (استتوسکوپ) تا دستگاه هاى بسیار پیچیده مانند میکروسکوپ الکترونى، لیزر و هولوگراف که همه براساس قانون هاى فیزیک طراحى و ساخته شده استفاده مى کنند
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11
نقش فیزیک در پزشکی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

نقش فیزیک در پزشکی

پزشکان براى تشخیص بیمارى ها از انواع وسایل ساده مانند دماسنج و فشارسنج، گوشى طبى (استتوسکوپ) تا دستگاه هاى بسیار پیچیده مانند میکروسکوپ الکترونى، لیزر و هولوگراف که همه براساس قانون هاى فیزیک طراحى و ساخته شده استفاده مى کنند. در این قسمت به ساختمان و طرز کار برخى از آنها مى پردازیم.
رادیوگرافى و رادیوسکوپى
رادیوگرافى عکسبردارى از بدن با پرتوهاى ایکس و رادیوسکوپى مشاهده مستقیم بدن با آن پرتوها است. در عکاسى معمولى از نورى که از چیزها بازتابش مى شود و بر فیلم عکاسى اثر مى کند استفاده مى شوند در صورتى که در رادیوگرافى پرتوهایى را که از بدن مى گذرند به کار مى برند.
پرتوهاى ایکس را نخستین بار در سال ۱۸۹۵ میلادى، ویلهلم کنراد رنتیگن استاد فیزیک دانشگاه ورتسبورگ آلمان کشف کرد. این کشف بسیار شگفت انگیز بود و خبر آن با سرعت در روزنامه هاى جهان منتشر شد. جالب است که رنتیگن بر روى پرتوهاى کاتدى کار مى کرد و به طور اتفاقى متوجه شد که وقتى این پرتوها، که همان الکترون هاى سریع هستند به مواد سخت و فلزات سنگین برخورد مى کنند پرتوهاى ناشناخته اى تولید مى شود او این پرتوها را پرتو ایکس به معنى مجهول نامید.
پرتوهاى ایکس قدرت نفوذ و عبور بسیار زیاد دارند. به آسانى از کاغذ، مقوا، چوب، گوشت و حتى فلزهاى سبک مانند آلومینیوم مى گذرند، لیکن فلزهاى سنگین مانند سرب مانع عبور آنها مى شود. اشعه ایکس از استخوان هاى بدن که از مواد سنگین تشکیل شده اند عبور نمى کنند در صورتى که از گوشت بدن به آسانى مى گذرند. همین خاصیت سبب شده که آن را براى عکسبردارى از استخوان هاى بدن به کار برند و محل شکستگى استخوان ها را مشخص کنند. براى عکسبردارى از روده و معده هم از پرتوهاى ایکس استفاده مى شود لیکن براى این کار ابتدا به شخص مایعاتى مانند سولفات باریم مى خورانند تا پوشش کدرى اطراف روده و معده را بپوشاند و سپس رادیوگرافى صورت مى دهند.
کشف پرتوهاى ایکس که به وسیله رنتیگن عملى شد سرآغاز فعالیت هاى دانشمندانى مانند تامسون، بور، رادرفورد، مارى کورى، پیرکورى، بارکلا و بسیارى دیگر شد به طورى که نه فقط چگونگى تولید، تابش و اثرهاى پرتو ایکس و گاما و نور شناخته شد بلکه خود اشعه ایکس یکى از ابزارهاى شناخت درون ماده شد و انسان را با جهان بى نهایت کوچک ها آشنا کرد و انرژى عظیم اتمى را در اختیار بشر قرار داد.
پرتوهاى ایکس در پزشکى و بهداشت براى پیشگیرى، تشخیص و درمان به کار مى رود به طورى که در فناورى هاى مربوطه یکى از ابزارهاى اساسى است.
سونوگرافى
سونوگرافى عکسبردارى با امواج فراصوت است. فراصوت امواج مکانیکى مانند صوت ۲ است که بسامد آن بیش از ۲۰ هزار هرتز است. این امواج را مى توان با استفاده از نوسانگر پتروالکتریک یا نوسانگر مغناطیسى تولید کرد.
خاصیت پیزوالکتریک عبارت است از ایجاد اختلاف پتانسیل الکتریکى در دو طرف یک بلور هنگامى که آن بلور تحت فشار یا کشش قرار گیرد و نیز انبساط و انقباض آن بلور هنگامى که تحت تاثیر یک میدان الکتریکى واقع شود. بنابراین هرگاه از یک بلور کوارتز تیغه متوازى السطوحى عمود بر یکى از محورهاى بلور تهیه کنیم و این تیغه را میان دو صفحه نازک فولادى قرار دهیم و آن دو صفحه را به اختلاف پتانسیل متناوبى وصل کنیم، تیغه کوارتز با همان بسامد جریان منبسط و منقبض مى شود و به ارتعاش درمى آید و در نتیجه امواج فراصوت تولید مى کند. پدیده پیزوالکتریک در سال ۱۸۸۰ به وسیله پیرکورى کشف شد و از آن علاوه بر تولید امواج فراصوتى، در میکروفن هاى کریستالى و فندک استفاده مى شود.
امواج فراصوتى داراى انرژى بسیار زیاد است و مى تواند سبب بالا رفتن دماى بافت هاى بدن انسان، سوختگى و تخریب سلول ها شود. از این امواج در دریانوردى، صنعت و پزشکى استفاده مى شود.
در پزشکى براى تشخیص، درمان و تحقیقات این امواج را به کار مى برند. دستگاهى که براى عکسبردارى به کار مى رود اکوسکوپ۳ یا سونوسکوپ۴ است. اساس کار عکسبردارى با امواج فراصوت بازتابش امواج است در این عمل دستگاه گیرنده و فرستنده موجود است و از بسامدهاى میان یک میلیون تا پانزده میلیون هرتز استفاده مى کنند. دستگاه مولد ضربه هاى موجى در زمان هاى بسیار کوتاه یک تا پنج میلیونیم ثانیه را در حدود ۲۰۰ ضربه در ثانیه مى فرستد و این ضربه ها در بدن نفوذ مى کند و چنانچه به محیطى برخورد کند که غلظت آن با محیط قبلى متفاوت باشد پدیده بازتابش روى مى دهد و با توجه به غلظت نسبى دو محیط مقدارى از انرژى ضربه هاى فراصوت بازتابش مى شود. دستگاه گیرنده این امواج را دریافت مى کند و به کمک دستگاه الکترونى و یک اسیلوسکوپ آن را به نقطه یا نقاط نورانى به تصویر تبدیل مى کند. عکسبردارى با فراصوت را براى تشخیص بیمارى هاى قلب، چشم، اعصاب، پستان، کبد و لگن انجام مى دهند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت